کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغرة
لغتنامه دهخدا
مغرة. [ م َ رَ ] (ع اِ) باران سودمند یا باران کم سبک یا باران سست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مغرة
لغتنامه دهخدا
مغرة. [ م َ رَ / م َ غ َ رَ ] (ع اِ) مغره . گِل سرخ . (مهذب الاسماء) (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). گِل سرخ . طین احمر. (از ناظم الاطباء). گِل سرخ که بدان رنگرزی کنند. (از اقرب الموارد). گلی است سرخ رنگ که به هندی گیرد گویند. (غیاث ...
-
مغرة
لغتنامه دهخدا
مغرة. [ م ُ رَ ] (ع اِ) رنگ سرخ غیرخالص و سرخ تیره ٔ سپیدی آمیخته . (ناظم الاطباء).رنگی که به سرخی زند. (از اقرب الموارد). مَغَر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به مغر شود.
-
واژههای مشابه
-
طین مغره
لغتنامه دهخدا
طین مغره . [ ن ِ م َ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مغره است که بهندی کیرو نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
مغره ٔ کاهنه
لغتنامه دهخدا
مغره ٔ کاهنه . [ م َرَ / رِ ی ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طین مختوم است و آن را مغره ٔ یمانیه و مغره ٔ لمنیه نیز گویند. (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به مدخل بعد شود.
-
مغره ٔ لمنیه
لغتنامه دهخدا
مغره ٔ لمنیه . [ م َ رَ /رِ ی ِ ل ِ م ُ نی ی َ / ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) طین مختوم . خواتیم لمنیة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به لمنی در همین لغت نامه و مدخل قبل شود.
-
واژههای همآوا
-
مقرط
لغتنامه دهخدا
مقرط. [ م ُ ق َرْ رَ ](ع ص ) به گوشواره زینت داده شده . (غیاث ) (آنندراج ).آراسته شده با گوشواره . (ناظم الاطباء) : وگوش ایام عاطل را به جواهر مدح زاهر، که مخلد ماند،مقرط می گرداند. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 165). ایزدتعالی افواه جهانیان را... به ا...
-
مقرة
لغتنامه دهخدا
مقرة. [ م َ ق َرْ رَ ] (ع اِ) حوض خرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حوض کوچک و گویند حوض بزرگی که آب در آن جمع آید. (از اقرب الموارد). || سبوی خرد، لغت یمانی است . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
گل سرخ
لغتنامه دهخدا
گل سرخ . [ گ ِ ل ِ س ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خاک رس . نوعی خاک است . مغرة. (الفاظ الادویه ). رجوع به طین مغره و مغره شود.
-
لمنسیه
لغتنامه دهخدا
لمنسیه . [ ل ِ ن ُ سی ی َ ] (ص نسبی ) منسوب به جزیره ٔ لِمنس : خواتیم لمنسیه . مغرة لمنسیه .
-
طین احمر
لغتنامه دهخدا
طین احمر. [ ن ِ اَ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گِل سرخ . اسم مغره است . (اختیارات بدیعی ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
شتیوی
لغتنامه دهخدا
شتیوی . [ ش َ تی ] (اِخ ) بطنی است از مسیعید از عشیره ٔ مغرة که از وابستگان قبیله ٔ عبدة از شمر قحطانیه است . (از معجم قبایل العرب ج 2 ص 582).