کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغربان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغربان
لغتنامه دهخدا
مغربان . [ م َ رِ ] (ع اِ) به معنی مغرب است . (منتهی الارب ). جایی که آفتاب فرومی شود. (ناظم الاطباء):مغربان الشمس ؛ آنجای که آفتاب غروب می کند. (از اقرب الموارد). || وقت فروشدن آفتاب . || به صیغه ٔ تثنیه ، مغرب و مشرق . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مغیربان
لغتنامه دهخدا
مغیربان . [ م ُ غ َ رِ ] (ع اِ مصغر)مصغر مَغرِبان . ج ، مغیربانات . (منتهی الارب ). مصغر مغربان به معنی جای فروشدن آفتاب . (آنندراج ). جای فروشدن آفتاب و مغرب . ج ، مغیربانات . (ناظم الاطباء). || وقت فروشدن خورشید. (مهذب الاسماء): لقیته مغیربان الشمس...
-
مغرب
لغتنامه دهخدا
مغرب . [ م َ رِ / رَ ] (ع اِ) جای فروشدن آفتاب . ج ، مغارب . (مهذب الاسماء). خوربران . خورباران . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). جای فروشدن آفتاب . مغربان مثله ، مُغَیرِبان مصغر آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جای فروشدن آفتاب و خاور . ج ، مغارب . (ناظم ا...