کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغترف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغترف
لغتنامه دهخدا
مغترف . [ م ُ ت َ رَ ] (ع اِ) جایی که از آنجا آب به مشت بردارند. جایی که از آن آب برگیرند : هست اغتراف خلق ز بحر سخای اودیر است گفته اند که البحر مغترف .(سندبادنامه ص 133).
-
مغترف
لغتنامه دهخدا
مغترف . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) آب به مشت برگیرنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه به مشت آب برگرفته می نوشد. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مقترف
لغتنامه دهخدا
مقترف . [ م ُ ت َ رَ ] (ع ص ) بعیر مقترف ؛ شتر نوخریده . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || کسب شده . مکتسب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به اقتراف شود.
-
مقترف
لغتنامه دهخدا
مقترف . [ م ُ ت َ رِ ] (ع ص ) ورزنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). ورزکننده . (ناظم الاطباء). کسب کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد). ج ، مقترفون : ولتصغی اًِلیه اءَفئدة الذین لایؤمنون بالاخرةو لیرضوه و لیقترفوا ماهم مقترفون . (...
-
جستوجو در متن
-
مغترفی
لغتنامه دهخدا
مغترفی . [ م ُ ت َ رِ فی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به مغترف که نام اجدادی است . (از انساب سمعانی ).
-
بهاءالدین
لغتنامه دهخدا
بهاءالدین . [ ب َ ئُدْ دی ] (اِخ ) محمدبن علی بن عمرالظهیری سمرقندی . مرقد فضل او از اوج فرقد گذشته بود و زبان بیان او بساط ذکر حسان را درنوشته . سوار مرکب بلاغت و سالار موکب فصاحت بود. مدتی صاحب دیوان افشاء قلج طمغاچ خان بودو اکابر آن زمان از بحار ف...