کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغایرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغایرت
لغتنامه دهخدا
مغایرت . [ م ُ ی َ / ی ِ رَ ] (از ع ، اِمص ) مخالفت . بیگانگی . جدایی . (ناظم الاطباء). مُغایَرَة. غیریت . دوگانگی . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مادام که از مغایرت طالب و مطلوب اثری باقی باشد محبت ثابت بود. (اوصاف الاشراف ص 49). و رجوع به مغایرة...
-
واژههای همآوا
-
مغایرة
لغتنامه دهخدا
مغایرة. [ م ُ ی َ رَ ](ع مص ) بیع کردن به عوض . (المصادر زوزنی ). معاوضه کردن در خرید و فروخت و مبادله نمودن در آن . غیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مقایضة. تاخت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || با کسی خلاف کردن ...
-
جستوجو در متن
-
مغایر
لغتنامه دهخدا
مغایر. [ م ُ ی ِ ] (ع ص ) برخلاف و برعکس و برضد و مخالف و ناموافق . (ناظم الاطباء). و رجوع به مغایرت شود.
-
دوگانگی
لغتنامه دهخدا
دوگانگی . [ دُن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) تغایر. مغایرت . اختلاف . دوگونگی . مقابل یگانگی . مقابل وحدت : بر سبوی دوگانگی زن سنگ تا ز خمی برآیدت ده رنگ . اوحدی .و رجوع به دوگانه شود.
-
دغم
لغتنامه دهخدا
دغم . [ دَ ] (ع اِ) رغماً له دغماً سغماً ؛ از اتباع است و دغماًسغماً تأکید است رغما را و بدون واو، زیرا مؤکَّد عین مؤکَّد است و بر آن عطف نمیشود چه عطف اقتضای مغایرت را دارد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
-
مغایرة
لغتنامه دهخدا
مغایرة. [ م ُ ی َ رَ ](ع مص ) بیع کردن به عوض . (المصادر زوزنی ). معاوضه کردن در خرید و فروخت و مبادله نمودن در آن . غیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مقایضة. تاخت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || با کسی خلاف کردن ...
-
غزنوی
لغتنامه دهخدا
غزنوی . [ غ َ ن َ ] (اِخ ) متوفی به سال 593 هَ .ق . = 1197م .) احمدبن محمدبن سعید اصولی . فقیهی بود و در حلب درگذشت . او راست : «روضة اختلاف العلماء» و «المقدمة المختصرة» در فقه ، و «روضة المتکلمین » در اصول دین . (از اعلام زرکلی ج 1 ص 70) رجوع به اح...
-
واجب الوجود لذاته
لغتنامه دهخدا
واجب الوجود لذاته . [ ج ِ بُل ْ وُ دِ ل ِت ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آنکه ذاتاً واجب باشد. برخی از متکلمان متأخر مانند امام حمیدالدین الضریری و پیروان وی تصریح دارند به این که واجب الوجود لذاته تنها خدای تعالی و صفات اوست یعنی صفات او واجب است ...
-
اسماء مشتقه
لغتنامه دهخدا
اسماء مشتقه . [ اَ ءِ م ُ ت َق ْ ق َ / ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خواجه نصیرالدین طوسی در اساس الاقتباس آرد: باشد که میان الفاظ مشاکلتی افتد، وآن از دو نوع خالی نبود، یا مشاکلت لفظ تابع مشاکلت معنی بود یا نبود، و اول را اسماء مشتقه خوانند مانند نا...
-
حمل هو ذوهو
لغتنامه دهخدا
حمل هو ذوهو. [ ح َ ل ِ هَُ وَ هَُ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمل مواطات اقتضاء آن کند که موضوع و محمول را اتحاد بود بوجهی ، و مغایرت بوجهی و گاه باشد که گویند ضحک محمول است بر انسان . وبه این نه آن خواهند که آنچه او را انسان گویند هم او را ضحک گوی...
-
طبقه ٔ موهای کشنده
لغتنامه دهخدا
طبقه ٔ موهای کشنده . [ طَ ب َ ق َ / ق ِ ی ِ ی ِ ک َ / ک ِ ش َ دَ / دِ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اپیدرم . سطح خارجی ریشه با یک طبقه سلولهای مکعبی شکل و مشابهی که دارای پرتوپلاسم و هسته میباشند و جدارشان گلوسیدی و نازک است پوشیده شده . این سلولها نه تن...
-
تاده
لغتنامه دهخدا
تاده .[ دِ ] (اِخ ) یکی از حواریون مسیح . نویسندگان کلیسایی گویند، که آبگار پادشاه خُسْرُوِن معاصر مسیح (ع ) بود. او بمرضی علاج ناپذیرمبتلا گردید و توسط آنانیاس یکی از پیروان مسیح نامه ای برای او ارسال داشت . عیسی (ع ) شخصی را «تاده »نام نزد وی فرستا...
-
تجنیس
لغتنامه دهخدا
تجنیس . [ ت َ ] (ع مص ) رسیده گردیدن همه ٔ رطب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جنس به جنس فراهم آوردن . (منتهی الارب ). || با چیزی مانند شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). همجنس و مشابه قرار دادن . (فرهنگ نظام ). مانند شدن . (از اقرب الموارد) (...