کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغایبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغایبه
لغتنامه دهخدا
مغایبه . [م ُ ی َ ب َ / ی ِ ب ِ ] (از ع ، اِمص ) مغایبة. غیبت . غایب شدن : پسران و برادران او را به همان اسم موسوم به هنگام ولادت خوانند، مشافهه و مغایبه خاص و عالم و مناشیر مکتوبات که نویسند همان اسم مجرد نویسند. (جهانگشای جوینی ).- مغایبه افتادن ؛...
-
واژههای مشابه
-
مغایبة
لغتنامه دهخدا
مغایبة. [ م ُ ی َ ب َ ] (ع مص ) سخن در پس کسی گفتن ، خلاف مخاطبه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || از یکدیگر غایب شدن . (المصادر زوزنی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
مغایب
لغتنامه دهخدا
مغایب . [ م ُ ی َ ] (ع ص ) آنکه در غیبتش از او سخن گویند. و رجوع به مغایبة شود. || (اصطلاح دستوری ) سوم شخص غایب . مقابل مخاطب .- ضمیر مغایب ؛ ضمیری که مرجع آن ، شخص یا شی ٔ غایب باشد، مانند او، ایشان .- فعل مغایب ؛ فعلی است که فاعل آن شخص یا شی ٔ ...
-
التفات
لغتنامه دهخدا
التفات . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) وانگریستن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). بازپس نگریستن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). برگشته نگریستن . (منتهی الارب ). بگوشه ٔ چشم نگریستن . (غیاث اللغات ). پروای کسی کردن : سلطان را التفات نظری افتاد نوشتکین را دید د...
-
بادا
لغتنامه دهخدا
بادا. (فعل دعایی ) دعای مغایبه و معنی آن «بُوَدا»ست و چون دعا بخطاب کنند بادی گویند و معنی آن با شماست . (آنندراج ). در مقام دعا آرند و مقام آن آخر کلامست . (هفت قلزم ). کلمه ٔ دعابمعنی باد. (ناظم الاطباء). مدح و ثنا و ستایش : هرچه باداباد من این کار...
-
غایب شدن
لغتنامه دهخدا
غایب شدن . [ ی ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ناپدید شدن . پنهان شدن . گم شدن . غرب . (منتهی الارب ). غیب .غیاب . غیوب . غیوبة. غیبة. مغیب . اغابه ؛ غایب شدن شوهر. مغایبه . تغیب . (تاج المصادر بیهقی ) : غایب نشده ست ایچ از اول کارتا آخر چیزی ز علم علاّم . ناص...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن اسد محاسبی مکنی به ابی عبداﷲ یکی از بزرگان متصوفه و پیشوای طریقت محاسبیان از صوفیه است صاحب کشف المحجوب در بیان احوال این فرقه از اهل طریقت گوید: «تولی محاسبیان به ابی عبداﷲ الحارث بن الاسد المحاسبی است رض عنه . و وی به اتفاق...