کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغاور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغاور
لغتنامه دهخدا
مغاور. [ م َ وِ ] (ع اِ) ج ِ مغارة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (اقرب الموارد). و رجوع به مغارة شود.
-
مغاور
لغتنامه دهخدا
مغاور. [ م ُ وِ ] (ع ص ) تاراج کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). غارتگر و کسی که تاخت و تاز بسیار می کند برای غارت و تاراج . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مغوار
لغتنامه دهخدا
مغوار. [ م ِغ ْ ] (ع ص ) بسیارغارت . ج ، مغاویر. (مهذب الاسماء): رجل مغوار؛ مرد سخت غارتگر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد جنگجوی بسیار غارتگر. مُغاوِر. (از اقرب الموارد). یغماگر. بسیار تاراج کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || فرس مغوار؛ اسب...
-
مغاره
لغتنامه دهخدا
مغاره . [ م َ رَ ] (ع اِ) غاری که در کوه باشد. (غیاث ). غار. (ناظم الاطباء). مغارة. کهف . غار. مغار. ج ، مغاور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): در مغاره ٔ دزدان به جای پدر بنشست و عاصی شد. (گلستان ). در بعضی مواضع بی دینان به مغاره ها که در میان کوهها و...