کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغاطة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغاطة
لغتنامه دهخدا
مغاطة. [ م ُ غاطْ طَ ] (ع مص ) همدیگر را غوطه دادن . (منتهی الارب ). همدیگر را غوطه دادن در آب . غِطاط. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مقعطة
لغتنامه دهخدا
مقعطة. [ م ِ ع َ طَ ] (ع اِ) دستار بزرگ یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دستار و دستار بزرگ . (ناظم الاطباء). عمامه ، و زمخشری گوید مقعطة و مقعط چیزی که بدان سر را پیچند. (از اقرب الموارد).
-
مقاتة
لغتنامه دهخدا
مقاتة. [ م َ ت َ ] (ع مص ) دشمن داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). دشمن گرفتن . مَقْت . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). مبغوض واقع شدن . مورد دشمنی مردم واقع شدن . (از اقرب الموارد). و رجوع به مقت و ممقوت شود.
-
جستوجو در متن
-
غطاط
لغتنامه دهخدا
غطاط. [ غ ِ ] (ع مص ) به معنی مُغاطَّة. (منتهی الارب ). در فرهنگهای تاج العروس و اقرب الموارد و قطر المحیط و شرح قاموس به فارسی و المنجد غطاط مصدر باب مفاعله و همچنین مُغاطَّة نیامده و ظاهراً غط از باب مذکور استعمال نشده است .