کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مغاضبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مغاضبة
لغتنامه دهخدا
مغاضبة. [ م ُ ض َ ب َ ] (ع مص ) با کسی خشم گرفتن . (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ). باهم خشم گرفتن و همدیگر را خشمناک کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مغاضب
لغتنامه دهخدا
مغاضب . [ م ُ ض ِ ] (ع ص ) با هم خشم کننده و بر یکدیگر غضب نماینده . (ناظم الاطباء). نعت از مغاصبة. و منه قوله تعالی : و ذاالنون اذ ذهب مغاضباً ؛ ای مراغماً لقومه . (منتهی الارب ). و رجوع به مغاضبة شود.
-
اغضاب
لغتنامه دهخدا
اغضاب . [ اِ] (ع مص ) بخشم آوردن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خشمگین ساختن : اغضبه ؛ حمله علی الغضب . مغاضبه . (از اقرب الموارد). || بیرون انداختن آنچه در چشم است : اغضبت العین ؛ قذفت ما فیها. (از ...