کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معیذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معیذ
لغتنامه دهخدا
معیذ. [ م ُ ] (ع ص ) ماده ٔ نوزاینده . (منتهی الارب ). هر ماده ٔ نوزاییده خواه مادیان و شتر و سگ باشد و یا حیوانی دیگر. (ناظم الاطباء). ماده آهوی زاییده و جز آن . مُعوِذ. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
معیز
لغتنامه دهخدا
معیز. [ م َ ] (ع اِ) ج ِمَعز. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || بز. (آنندراج ). مَعز. (منتهی الارب ). گویند اسم جنس است مانند معز. (اقرب الموارد). و رجوع به معز شود.
-
جستوجو در متن
-
معوذ
لغتنامه دهخدا
معوذ. [ م ُع ْ وِ ] (ع ص ) ماده ٔ نوزاینده . مُعیذ. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). هر ماده ٔ نوزاییده خواه مادیان و شتر و سگ باشد و یا حیوانی دیگر. (ناظم الاطباء).
-
اعاذة
لغتنامه دهخدا
اعاذة. [ اِ ذَ ] (ع مص ) نو زاییدن آهو و جز آن ، یقال : اعاذت و اعوذت . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نو زاییدن .(آنندراج ). اعاذة و اعواذ ناقه و هر ماده ای ؛ زادن آن و در پناه گرفتن بچه ، آن بچه را تا هفت یا ده یا پانزده روز و آن ناقه یا حیوان ر...