کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معکن
لغتنامه دهخدا
معکن . [ م ُ ع َک ْ ک َ ] (ع ص ) آنکه از فربهی شکمش دارای نورد یا چین باشد. (ناظم الاطباء). || انبوه و درهم فشرده و پرچین و شکن : نماز شامگاهی گشت صافی ز روی آسمان ابر معکن .منوچهری .
-
جستوجو در متن
-
شامگاهی
لغتنامه دهخدا
شامگاهی . (ص نسبی ) منسوب به شامگاه .- ابر شامگاهی ؛ ابر که بوقت مغرب برآید. ابر که بوقت فروشدن خورشید و آغازیدن شب بر آسمان پیدا آید و ببارد : همی نثار کند ابر شامگامی دُرهمی عبیر کند باد بامدادی آس . منوچهری .- نماز شامگاهی ؛ نماز هنگام شام . نما...
-
صافی گشتن
لغتنامه دهخدا
صافی گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) پاکیزه شدن . روشن شدن . شفاف شدن : روز خوش گشت و هواصافی و گیتی خرم آبها جاری و می روشن و دلها بی غم . فرخی .نماز شامگاهی گشت صافی ز روی آسمان ابر معکن . منوچهری .|| مسخر شدن . مسلم شدن : اسکندر رومی که ذوالقرنین ب...
-
ماردی
لغتنامه دهخدا
ماردی . [ رِ ] (ص ) رنگ سرخ و گلگون را گویند مطلقاً. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). سرخ را گویند. (جهانگیری ) (از صحاح الفرس ) : خروشان و کفک افکنان و سلیحش همه ماردی گشته و خنگش اشقر. خسروی .نماز شامگاهی گشت صافی ز روی آسمان ابر معکن چو بردا...
-
چو
لغتنامه دهخدا
چو. [ چ ُ ] (حرف اضافه ) (ادات تشبیه ) مخفف و مرادف چون است . (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). بمعنی مانند است . (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). کلمه ٔ تشبیه و بمعنی مانند است . (از غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). بسان . بکردار. مثل : عطات باد چو باران ...