کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معنویه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معنویه
لغتنامه دهخدا
معنویه . [ م َ ن َ وی ی َ ی ِ ] (ع ص نسبی ) تأنیث معنوی . ج ، معنویات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معنوی . (ناظم الاطباء). رجوع به معنوی شود.- معارف معنویه ؛ علوم وهمی . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
مانویه
لغتنامه دهخدا
مانویه . [ ن َ وی ی َ / ی ِ ] (اِخ ) مریدان و اتباع مانی باشند که مصوری است معروف . (آنندراج ). پیروان مانی نقاش . (ناظم الاطباء). پیروان مانی و آنان را منانیه نیز گویند. مانویان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مانویه اصحاب مانی پسر فاتک بودند که در ز...
-
جستوجو در متن
-
معنویات
لغتنامه دهخدا
معنویات . [ م َ ن َ وی یا ] (ع ص ، اِ) ج ِ معنویة. رجوع به معنویه و معنوی شود.
-
معنویت
لغتنامه دهخدا
معنویت . [ م َ ن َ وی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) معنوی بودن . رجوع به معنوی و معنویة شود.
-
مزاوجة
لغتنامه دهخدا
مزاوجة. [ م ُ وَ ج َ ] (ع مص ) همدیگر جفت و قرین شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). همدیگر را جفت و قرین شدن . (ناظم الاطباء). با یکدیگرجفت و قرین شدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). با یکدیگر جفت شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ازدواج . زناشوئی . (تاج المص...
-
مشاکلت
لغتنامه دهخدا
مشاکلت . [ م ُ ک َ / ک ِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) هم شکل بودن و مانند شدن . (غیاث ) مانیدن . مشابهت . مجانست . مضاهات . موافقت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و مشاکلت تام در حرکات و حروف که در اجزاء لفظ باشد به اعتباری دیگر مشاکلت ناقص بود در الفاظ. (اس...
-
تجاهل العارف
لغتنامه دهخدا
تجاهل العارف . [ ت َ هَُ لُل ْ رِ ] (ع اِ مرکب ) با وجود علمی در امری اظهار جهل کردن و مقولات کثیره از روی استفهام بر زبان آوردن :سرو گلزار ارم یا قامت دلجوست این زلف مشکین یا کمند گردن آهوست این اختر صبح سعادت مرکز پرگار عشق تخم آه آتشین یا خال عنبر...
-
حسن تعلیل
لغتنامه دهخدا
حسن تعلیل . [ ح ُ ن ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نزد اهل بدیع از محسنات معنویه است . و آن چنان است که برای وصفی علتی دعوی کنند که مناسب آن وصف باشد، اما به اعتباری که لطیف و در عین حال غیرواقعی باشد. یعنی در انتخاب علت با مراعات دقت و لطافت نظر ک...
-
کلمه
لغتنامه دهخدا
کلمه . [ ک َ ل ِ م َ ] (ع اِ)کلمة. سخن . گفتار. (فرهنگ فارسی معین ) : حرز جان ساز ادب کاین کلمه بر سر افسر کسری رقم است . خاقانی .نوح بن منصور کلمه ٔ او به سمع رضا اصغا نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 110) و تمامی هلاک و نیست شدن ایشان افتراق ...
-
تجرید
لغتنامه دهخدا
تجرید. [ ت َ ] (ع مص ) برهنه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). برهنه کردن کسی را. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برهنه کردن چیزی را از زوایدی که بر آن باشد. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). در لغت برهنه کردن . (کشا...
-
مقابله
لغتنامه دهخدا
مقابله . [ م ُ ب َ / ب ِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) رویارویی و مواجهه . (ناظم الاطباء). مقابلة : ملک حسین را... با امیر مسعود مقابله روی نمود. (حبیب السیر خیام ج 3 ص 380). || روباروی . محاذات . حِذاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گر از مقابله تیر...