کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معطسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معطسة
لغتنامه دهخدا
معطسة. [ م ُ ع َطْ طِ س َ ] (ع ص ) تأنیث معطس . دواها که عطسه آرد. انفیه ها. ج ، معطسات . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). داروهایی که سبب تحریک مخاط بینی شوند و تولید عطسه نمایند. عطسه آور . و رجوع به معطس شود.
-
جستوجو در متن
-
معطس
لغتنامه دهخدا
معطس . [ م ُ ع َطْ طِ ] (ع ص ) آنچه از شدت بوی خود عطسه انگیزد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). سعوط. عودالعطاس . عطسه زای . عطسه آور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). هرچه به قوه ٔ نافذه تحریک مواد دماغی به جانب خیشوم کند و به سبب دفع آن عط...
-
ادویه
لغتنامه دهخدا
ادویه . [ اَدْ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) ج ِ دَواء. داروها. عقاقیر : هر کس بکاشان ... رسیده ... بر دارالمرضی و فاروقهای ثمین و انواع ادویه و معاجین و تفرقه ٔ آن بر فقراء و مساکین اطلاع یافته داند... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 22). || گاه در تداول عوام ادوی...