کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معرک
لغتنامه دهخدا
معرک . [ م َ رَ ] (ع اِ) حرب گاه . (مهذب الاسماء). حرب جای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). میدان جنگ و رزمگاه . معرکة [ م َ رَ ک َ / م َ رُ ک َ ] . ج ، معارک . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
معرک
لغتنامه دهخدا
معرک . [ م َ رِ ] (ع ص ) زن حایض . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). حایض . (محیط المحیط).
-
واژههای همآوا
-
مارک
لغتنامه دهخدا
مارک . (اِ) واحد پول آلمان که از صد «فنیگ » تشکیل یافته است . (از لاروس ).
-
جستوجو در متن
-
حرب جای
لغتنامه دهخدا
حرب جای . [ ح َ ] (اِ مرکب ) رزمگاه . معرک . معرکة.مَکَرّ. (منتهی الارب ). حربگاه : اسفاهدون را در این روز بکشتند در حرب جای . (تاریخ طبرستان ).
-
معرکة
لغتنامه دهخدا
معرکة. [ م َ رَ ک َ / م َرُ ک َ ] (ع اِ) حرب جای . مَعرَک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معرکه شود.
-
معارک
لغتنامه دهخدا
معارک . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ معرکة. (اقرب الموارد). ج ِ معرک و معرکة. (ناظم الاطباء) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). جاهای جنگ و میدانهای کارزار و این جمع معرکه است . (غیاث ) (آنندراج ) : و در عناء معارک و ملاحم عناد کیاست مردان و کفایت هنرمندان به اظه...
-
آوردگاه
لغتنامه دهخدا
آوردگاه . [ وَ ] (اِ مرکب ) معرک . معرکه . جنگ گاه . آوردگه . ناوردگه . ناوردگاه . میدان . میدان جنگ . رزمگاه . عرصه ٔ جنگ : بکین جستن از دشت آوردگاه برآرم بخورشید گرد سیاه . فردوسی .برفتند هر دو ز قلب سپاه بیک سو کشیدند از آوردگاه . فردوسی .همی گشت ...