کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معروف کرخی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معروف کرخی
لغتنامه دهخدا
معروف کرخی . [ م َ ف ِ ک َ ] (اِخ ) از بزرگان متصوفه و او طریقت را از فرقد سنجی و فرقد از حسن بصری و حسن از انس بن مالک فراگرفته است . (ابن الندیم ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معروف بن فیروز کرخی ، مکنی به ابومحفوظ. (متوفی به سال 200 هَ . ق .) از زه...
-
واژههای مشابه
-
شیخ معروف
لغتنامه دهخدا
شیخ معروف . [ ش َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش سلدوز شهرستان ارومیه است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
معروف خطاط
لغتنامه دهخدا
معروف خطاط. [ م َ ف ِ خ َطْ طا ] (اِخ ) از خوشنویسان معروف عهد شاهرخ تیموری (807-850 هَ . ق .) است . در اوایل حال ملازم سلطان احمد جلایر بود و سپس به شیراز کوچ کرد و بعد از فتح شیراز به امر شاهرخ به هرات رفت و در کتابخانه ٔ شاهی به کتابت پرداخت . وی ...
-
معروف گر
لغتنامه دهخدا
معروف گر. [ م َ گ َ ] (ص مرکب ) آمر به معروف . آنکه به کارهای نیک امر کند. که مردم را امر به معروف و نهی ازمنکر کند : و چون پیر شوند محتسب گردند و ایشان را محتسب معروف گر خوانند و اگر اندر همه ٔ گیلان کسی ، کسی را دشنام دهد یا نبیذ خورد یا گناههای دی...
-
امر معروف
لغتنامه دهخدا
امر معروف . [ اَ رِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امر کردن به نیکو که در شریعت اسلام معروف و شناخته شده هستند مانند صوم و صلات و حج و زکوة و صدقه ٔ عید فطر و قربانی . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) : مرا امر معروف دامن گرفت فضول آتشی گشت و در من گر...
-
باغ معروف
لغتنامه دهخدا
باغ معروف . [ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرد رود بخش اسکو شهرستان تبریز که در 13 هزارگزی شمال مرکز اسکو و 3 هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به مراغه و دو هزارگزی خطآهن مراغه به تبریز در جلگه واقع است . ناحیه ای است دارای آب و هوای معتدل و 353 تن سکنه و ...
-
جستوجو در متن
-
دیرالثعالب
لغتنامه دهخدا
دیرالثعالب . [ دَ رُث ْ ث َ ل ِ ] (اِخ ) دیرمشهوری است که بین آن و بغداد دو میل یا کمتر فاصله است در کوره ٔ نهر عیسی بر سر راه صرصر و نزدیک آن قریه ای است بنام حارثیه ، خالدی گوید که قبر معروف کرخی که در غرب بغداد واقع است در جنب این دیر قرار دارد......
-
ابومحفوظ
لغتنامه دهخدا
ابومحفوظ. [ اَ م َ ] (اِخ ) معروف بن فیروز یا فیروزان کرخی . تابعی است . رجوع به معروف ... شود.
-
معروفیه
لغتنامه دهخدا
معروفیه . [ م َ فی ی َ / ی ِ ] (اِخ ) سلسله ای از عرفای صوفیه که سند طریقتی خود را به معروف کرخی می رسانند. و رجوع به معروف کرخی و ریحانة الادب چ 2 ج 5 ص 46 شود.
-
ابراهیم صیاد
لغتنامه دهخدا
ابراهیم صیاد. [ اِ م ِ ص َی ْ یا ] (اِخ ) از عرفای قرن سوم هجری وبا معروف کرخی مصاحب بوده و در بغداد مسکن داشته .
-
ابراهیم بن عیسی
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن عیسی . [ اِ م ِ ن ِ سا ] (اِخ ) از مردم اصفهان . او از زُهّاد قرن سوم هجری بوده و با معروف کرخی آمیزش داشته و در سال 247 هَ .ق . وفات کرده است .
-
ابراهیم بن داود قصار
لغتنامه دهخدا
ابراهیم بن داود قصار. [ اِ م ِ ن ِ وو دِ ق َص ْ صا ] (اِخ ) یکی از بزرگان عرفا و مشایخ صوفیه مانند معروف کرخی و جنید. وفات 326 هَ .ق .
-
قطفتا
لغتنامه دهخدا
قطفتا. [ ق َ طُ ] (اِخ ) محله ای است بزرگ در قسمت غربی بغداد مجاور مقبرةالدیر که در آن قبر شیخ معروف کرخی است . و میان آن و دجله کمتر از یک میل فاصله است . این محله مشرف به نهر عیسی است . (معجم البلدان ).