کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معذل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معذل
لغتنامه دهخدا
معذل . [ م ُ ع َذْ ذَ ] (ع ص ) آنکه بر بسیاری جود و دهش او ملامت کنند او را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
معذل
لغتنامه دهخدا
معذل . [ م ُ ع َذْ ذِ ] (ع ص ) سرزنش کننده و ملامت کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تعذیل شود.
-
واژههای همآوا
-
مازل
لغتنامه دهخدا
مازل . [ زِ / زُ ] (اِخ ) نام کوهی است در هندوستان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333) (ازبرهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : تاقله ٔ مازل نشود ساحت کشمیرتا ساحت کشمر شنود قله مازل .رافعی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 333).آن خداوندی که حکمش گر به مازل...
-
مازل
لغتنامه دهخدا
مازل . [ زُ ] (اِخ ) به گمان من از قرای نیشابور است . (از انساب سمعانی ). قریه ای است از نیشابور و ابوالحسن محمدبن حسین بن معاذ نیشابوری مازلی منسوب بدانجا است . (از معجم البلدان ).
-
ماذل
لغتنامه دهخدا
ماذل . [ ذِ ] (ع ص ) مرد سست و آنکه بترک چیزی راضی و خوش باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
معزل
لغتنامه دهخدا
معزل . [ م َ زِ ] (ع اِ) یک سو و کناره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، معازل . (ناظم الاطباء): و هی تجری بهم فی موج کالجبال و نادی ̍ نوح ابنه و کان فی معزل یا بُنَی َّ ارکب مَعَنا و لاتکن معالکافرین . (قرآن 44/11).|| عزلتگاه . محل عزل...
-
معضل
لغتنامه دهخدا
معضل . [ م ُ ض َ ] (ع ص ) نزد محدثان حدیثی را گویند که از اسناد آن دو یا بیشتر ساقط شده باشد مانند قول مالک از رسول اﷲ(ص ) و تفاوتی نیست بین آنچه از صحابه و تابعی ساقط شده باشد یا از تابعی و تبع او و یا جز آنها و نیز تفاوتی نکند که سقوط از یک جا باشد...
-
معضل
لغتنامه دهخدا
معضل . [ م ُ ض ِ ] (ع ص ) امر معضل ؛ کار بی بیرون شو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سخت دشوار. مشکل . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کار دشوار و فرو بسته . (از اقرب الموارد) : و این معضل ترا چگونه دست دهد و این مشکل به کدام شکل روی نماید. (...
-
معضل
لغتنامه دهخدا
معضل . [ م ُ ع َض ْ ض ِ ] (ع ص ) دشوار زاینده . مُعَضِّلَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ،معاضیل . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). زنی که بچه آوردن بر وی دشوار باشد و کذلک الدجاجة و غیرها. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بیت معضل ؛ خانه ٔ تنگ . (م...
-
معظل
لغتنامه دهخدا
معظل . [ م ُ ظِ ] (ع ص ) جای درخت ناک . مُعْظَئل ّ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
غنجیری
لغتنامه دهخدا
غنجیری . [ غ َ ] (اِخ ) محمدبن معذل بن ماجدبن عصمة غنجیری فقیه ، مکنی به ابوالفضل . وی از ابوبکر محمدبن ابی الفضل و ابواحمد حاکم و جز آنان حدیث شنید، و ابومحمد نخشبی و دیگران از وی حدیث شنیدند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن عیسی بن محمدبن بقی . مکنی به ابوالحسن حجاری . از علماء وادی الحجاره ٔ اندلس . وی از ابوالعیش معمربن عبداﷲبن معذل باهلی حدیث فراگرفت . (حلل السندسیه ج 2 صص 74-75).