کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معدة
لغتنامه دهخدا
معدة. [ م َ دَ ] (ع ص ) رطبة معدة؛ خرمای تازه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
معدة
لغتنامه دهخدا
معدة. [ م ُ ع ِدْ دَ ] (ع ص ) تأنیث مُعِدّ. رجوع به معد شود. || (اصطلاح فلسفی ) رجوع به ترکیب علل معده ذیل علل و معدات شود.
-
واژههای مشابه
-
معده
لغتنامه دهخدا
معده . [ م ِ دَ / دِ ] (از ع ، اِ) عضو آدمی که طعام در آن قرار یابد و هضم شود. (غیاث ). آلتی به شکل کیسه که غذا پس از عبور از حلق و مری در آن داخل می گردد و شروع به هضم می کند و یمینه نیز گویند و در انسان یک معده بیش وجود ندارد ولی در حیوانات علفخوار...
-
معده انبار
لغتنامه دهخدا
معده انبار. [ م ِ / م َ دَ / دِ اَم ْ ] (ص مرکب ) کنایه از مردم بسیارخوار و شکم پرست . (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : یکی زان میان معده انبار بودز پرخواری خویش پرخوار بود.سعدی (از بهار عجم ) (از آنندراج ).
-
انقلاب معده
لغتنامه دهخدا
انقلاب معده . [ اِ ق ِ ب ِ م ِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بیرون افکندن خورده ٔ گوارده . (یادداشت مؤلف ).
-
حرکات معده
لغتنامه دهخدا
حرکات معده . [ح َ رَ ت ِ م ُ ع ِدْ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به حرکت معده و حکمت اشراق چ کربین ص 236 شود.
-
حرکت معده
لغتنامه دهخدا
حرکت معده . [ ح َ رَ ک َ ت ِ م ُ ع ِدْ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) حرکتی که وسیله ٔ پیدایش امری شود. علت معده . رجوع به حرکات معده شود.
-
واژههای همآوا
-
مادت
لغتنامه دهخدا
مادت . [ مادْ دَ ] (ع اِ) مادّه . ماده . مایه . اساس . بنیاد. مدد پیاپی . فزونی پیوسته . وسیلت . سبب : مادت معیشت من آن بود که هر روز یگان دوگان ماهی می گرفتمی و بدان روزگار کرانه می کرد و مرا بدان سد رمقی حاصل می بود. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 83). چن...
-
مادة
لغتنامه دهخدا
مادة. [ مادْ دَ ] (ع اِ) (از «م دد») افزونی پیوسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از غیاث ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، مواد. (ناظم الاطباء). ماده . مادت . و رجوع به همین مواد شود.
-
جستوجو در متن
-
ذروبت
لغتنامه دهخدا
ذروبت . [ ذُ ب َ ] (ع مص ) ذروبة. ذَرَب َ. ذرابة. ذروبت معده ؛ تباه شدن معده و هضم نکردن طعام . || اصلاح گرفتن معده . (از اضداد است ).
-
رودل
لغتنامه دهخدا
رودل . [ دِ ] (اِ مرکب ) در تداول عامه ، ثقل معده . امتلای معده . رجوع به رودل کردن شود.
-
ممعوق
لغتنامه دهخدا
ممعوق . [ م َ ] (ع ص ) مرد تباه معده . (آنندراج ): رجل ممعوق ؛ مردی که معده ٔ وی فاسد باشد. (ناظم الاطباء).