کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاوضه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
معاوضة
لغتنامه دهخدا
معاوضة. [ م ُ وَ ض َ ] (ع مص ) عوض دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به معاوضه شود.
-
جستوجو در متن
-
تبادل
لغتنامه دهخدا
تبادل . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با یکدیگر بدل کردن . (زوزنی ). با هم معاوضه کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه و گرفتن چیزی در مقابل دادن چیزی دیگر. (فرهنگ نظام ).
-
مخارصة
لغتنامه دهخدا
مخارصة. [ م ُ رَ ص َ ] (ع مص ) معاوضه کردن با کسی و مبادله نمودن : خارصه ُ؛ معاوضه کرد با او و مبادله نمود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
تبدیل کردن
لغتنامه دهخدا
تبدیل کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عوض کردن . تعویض . بدل کردن . تاخت زدن . مبادله کردن . معاوضه کردن . || گرداندن . تغییر دادن . تحریف کردن : روا نیست در تاریخ تحریف و تغییر و تبدیل کردن . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 463).
-
تاخت زدن
لغتنامه دهخدا
تاخت زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) مبادله کردن جنسی با جنسی . عوض کردن و تبدیل کردن . بدل کردن . عوض کردن چیزی را با چیزی ، و بیشتر در کتاب متداول است .کتابی را با کتابی معاوضه کردن . مبادله کردن کتابها: یک جلد قاموس را با جوهری تاخت زدن و سرانه اش را گ...
-
مقایضة
لغتنامه دهخدا
مقایضة. [ م ُ ی َ ض َ ] (ع مص ) عوض دادن و مبادله کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه . مبادله . قِیاض . (از اقرب الموارد). || معاوضه کردن متاع با یکدیگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از تعریفات جرجانی ). (اصطلاح فقه ...
-
مبادله کردن
لغتنامه دهخدا
مبادله کردن . [ م ُ دَ / دِ ل َ / ل ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چیزی به کسی دادن و به جای آن چیز دیگر گرفتن و معاوضه کردن . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح بانکی ) تبدیل کردن پول رایج کشوری را با پول رایج دیگر. و رجوع به مبادله و مبادلة شود.
-
گهولی
لغتنامه دهخدا
گهولی . [ گ َ ] (حامص ) عوض و بدل کردن چیزی باشد به چیزی دیگر. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه . تبدیل . چیزی به چیزی فروختن .
-
صرافت
لغتنامه دهخدا
صرافت . [ ص َ ف َ ] (ع مص ) سره کردن . (غیاث ). خالص کردن . (غیاث ). معاوضه و مبادله ٔ هر چیز. (ناظم الاطباء). || خالص بودن . (غیاث ). || (اِمص ) در تداول فارسی ، توجه . میل : بصرافت طبع؛ بمیل خود. از صرافت کاری افتادن ؛ آن را فراموش کردن .
-
مبادله
لغتنامه دهخدا
مبادله . [ م ُ دَ / دِ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِمص ) معاوضه . (ناظم الاطباء). مقابضه . معاوضه . قبض . مقابله . تاخت زدن . پایاپای . تهاتر. سودا. مغایره . غیار. تاخت . بدل کردن چیزی به دیگری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چیزی را با چیز دیگری بدل کردن . ...
-
مخاضة
لغتنامه دهخدا
مخاضة. [ م ُ خاض ْ ض َ ] (ع مص ) (از «خ ض ض ») مبایعه کردن با کسی به معاوضة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مغایرة
لغتنامه دهخدا
مغایرة. [ م ُ ی َ رَ ](ع مص ) بیع کردن به عوض . (المصادر زوزنی ). معاوضه کردن در خرید و فروخت و مبادله نمودن در آن . غیار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مقایضة. تاخت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || با کسی خلاف کردن ...
-
مبادة
لغتنامه دهخدا
مبادة. [ م ُ بادْ دَ ] (ع مص ) فروختن چیزی را بمعاوضه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه کردن در بیع. (تاج المصادر بیهقی ). || برآوردن هرکس چیزی را، و بعد فراهم آمدن آن ، تقسیم نمودن میان خودها. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاط...
-
سودا کردن
لغتنامه دهخدا
سودا کردن . [ س َ / سُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) مبادله . معاوضه . بدل کردن . عوض کردن . تبدیل . تعویض . خرید و فروخت . || روی درهم کشیدن . بخشم شدن : ... در حالتی که ملک را پروای سخن شنیدن او نبود، اعلام کردند بهم برآمد و سودا کرد. (گلستان ). || نگران شد...