کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معامع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معامع
لغتنامه دهخدا
معامع. [ م َ م ِ ] (ع اِ) جنگها و کارهای سترگ و بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جنگها و فتنه ها و کارهای بزرگ . (از اقرب الموارد). || میل بعض مردم بر بعض و ستم یکدیگر و گروه گروه شدگی قوم به جهت عصبیت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظ...
-
جستوجو در متن
-
معمعة
لغتنامه دهخدا
معمعة. [ م َ م َ ع َ ] (ع مص ) بانگ کردن آتش در سوختن نی و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). آواز نیستان و جز آن که سوختن گیرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بانگ کردن مرد کارزاری در حرب . (تاج المصادر بیهقی ). آواز دلیرا...