کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معالم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معالم
لغتنامه دهخدا
معالم . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ مَعلَم . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). نشان ها که به راه نهند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : در ابطال معالم شرع ... می کوشند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 398). اثری از آثار معالم علم اگر امروز نشان می دهند جز بر س...
-
واژههای مشابه
-
حسن صاحب معالم
لغتنامه دهخدا
حسن صاحب معالم . [ ح َ س َ ن ِ ح ِ م َ ل ِ ](اِخ ) رجوع به حسن بن زین الدین علی شهید ثانی شود.
-
جستوجو در متن
-
لطاخ
لغتنامه دهخدا
لطاخ . [ ل َ ] (ع اِ) و هو رغوة تصاعد من الدبس . رجوع به معالم القربة فی احکام الحسبة ص 115 شود.
-
معلمة
لغتنامه دهخدا
معلمة. [ م َ ل َ م َ ] (ع اِ) آنچه بدان بر چیزی استدلال کنند. ج ، معالم . (ناظم الاطباء).
-
ارمهان
لغتنامه دهخدا
ارمهان .[ اَ م َ ] (معرب ، اِ مرکب ) ظاهراً صورتی از نرم آهن ، و یؤخذ علی الحدّادین الاّ یضربوا سکیناً و لامقراضاً... من ارمهان فأنّه لاینتفع به . (معالم القربه ٔ ابن الأخوة ص 148). و اما المسلاّ تیین فیؤخذ علیهم الاّیعملوها الاّ من الفولاد او ال...
-
علی کفراوی
لغتنامه دهخدا
علی کفراوی . [ ع َ ی ِ ک َ ] (اِخ ) عاصی عاملی کفراوی . متوفی در حدود سال 1300 هَ . ق . در نجف .او راست : حاشیه ای بر معالم . (از معجم المؤلفین ).
-
مخصف
لغتنامه دهخدا
مخصف . [م ِ ص َ ] (ع اِ) گاز و کلبتین ، کشیدن دندان را. (از معالم القربه ص 148 از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مجاهل
لغتنامه دهخدا
مجاهل . [ م َ هَِ ] (ع اِ) ج ِ مَجهَل . (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ مجهل . مقابل معالم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مجهل شود.
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ] (اِخ ) حسن بن زین الدّین فرزند شهید ثانی . صاحب کتاب معالم در اصول . رجوع به حسن بن زین الدّین ... شود.
-
استر
لغتنامه دهخدا
استر. [ اَ ت َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از ساتر. پوشنده تر: و اولی ان یغسله [یغسل المیت ] فی قمیص لأنه اَستر. (معالم القربة).
-
اغمض
لغتنامه دهخدا
اغمض . [ اَ م َ ] (ع ن تف ) غامض تر. (یادداشت مؤلف ): لکن علی کل الاحوال جانب البائع اغمض . (معالم القربة).
-
امواس
لغتنامه دهخدا
امواس . [ اَم ْ ] (ع اِ) ج ِ موسی ̍. تیغهای دلاکی : و یلزم صاحب النوبة باستعمال الامواس الجیدةالفولاد. (معالم القربة از یادداشت مؤلف ).
-
ابن قطان
لغتنامه دهخدا
ابن قطان . [ اِ ن ُ ق َطْ طا ] (اِخ ) محمدبن شجاع الانصاری . فقیهی شیعی بمائه ٔ هشتم هجری . فقه از فاضل مقداد فراگرفت . او راست : کتاب معالم الدین فی فقه آل یاسین .