کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معالات کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معالات کردن
لغتنامه دهخدا
معالات کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با کسی در بلندی نبرد کردن . در بلندی با کسی یا چیزی رقابت کردن : و لشکری که بدان با روزگار معادات و با فلک معالات توان کرد... در جهان آواره گشته ... (نفثةالمصدور). و رجوع به معالاة شود.
-
جستوجو در متن
-
معالاة
لغتنامه دهخدا
معالاة. [ م ُ ] (ع مص ) برآمدن بر چیزی . (از منتهی الارب ). برآمدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بلند برآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بلند گردانیدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب ...