کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاضة
لغتنامه دهخدا
معاضة. [ م َع ْ عا ض َ ] (ع ص ) ناقه ای که دنب بردارد هنگام زاییدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
معاضة
لغتنامه دهخدا
معاضة. [ م ُ عاض ْ ض َ ] (ع مص ) یکدیگر را به دندان گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). همدیگر را گزیدن . عِضاض . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِمص ) گزیدگی اسب . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
ماعزة
لغتنامه دهخدا
ماعزة. [ ع ِ زَ ] (ع اِ) مؤنث ماعز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). مؤنث ماعز. ج ، مواعز. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماعز شود.
-
معاذة
لغتنامه دهخدا
معاذة. [ م َ ذَ ] (ع اِ) افسون و تعویذ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). افسون . ج ، معاذات . (از اقرب الموارد). تعویذ. عوذ. رقیه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
معاذة
لغتنامه دهخدا
معاذة. [ م َ ذَ ] (ع مص ) پناه گرفتن به کسی . (تاج المصادر بیهقی ). پناه بردن و گویند معاذةاﷲ ای اعوذ بالله و کذا معاذة وجه اﷲ. (منتهی الارب ). پناه بردن . (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
معازة
لغتنامه دهخدا
معازة. [ م ُ عازْ زَ ] (ع مص ) همدیگر چیرگی جستن در خطاب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نبرد کردن در ارجمندی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
معاظة
لغتنامه دهخدا
معاظة. [ م ُ عاظْ ظَ ] (ع مص ) همدیگر را گزیدن . عِظاظ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || با هم سختی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با هم لجاجت و ستیزه کردن . (از ذیل اقرب الموارد). || بر شدت جنگ افزودن و سخت پیکار کردن . (از...
-
جستوجو در متن
-
عضاض
لغتنامه دهخدا
عضاض . [ ع ِ ] (ع مص ) همدیگر را گزیدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یکدیگر را بدندان گرفتن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مُعاضّة. و رجوع به معاضة شود.
-
مزارة
لغتنامه دهخدا
مزارة. [ م ُ زارْ رَ ] (ع مص ) یکدیگر را گزیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مُعاضّة.
-
مزادة
لغتنامه دهخدا
مزادة. [ م َ دَ ] (ع اِ) توشه دان فراخ ، یا عام است . (از منتهی الارب ). توشه دان فراخ و یا هر توشه دانی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ج ، مَزاد، مَزائد . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || آبدست دان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آفتابه . خیک . ...