کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معازل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معازل
لغتنامه دهخدا
معازل . [ م َ زِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اعزل . (ناظم الاطباء). || ج ِ مَعزِل . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
معازیل
لغتنامه دهخدا
معازیل . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَعزَل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به اعزل و معازل شود. || ج ِ مِعزال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مردان بی نیزه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معزال شود.
-
معزل
لغتنامه دهخدا
معزل . [ م َ زِ ] (ع اِ) یک سو و کناره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، معازل . (ناظم الاطباء): و هی تجری بهم فی موج کالجبال و نادی ̍ نوح ابنه و کان فی معزل یا بُنَی َّ ارکب مَعَنا و لاتکن معالکافرین . (قرآن 44/11).|| عزلتگاه . محل عزل...