کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
معاتبت فرمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
معاتبت فرمودن
لغتنامه دهخدا
معاتبت فرمودن . [ م ُ ت َ / ت ِ ب َ ف َ دَ ] (مص مرکب ) معاتبت کردن : ملک دانشمند را مؤاخذت و معاتبت فرمود. (گلستان ). رجوع به معاتبت کردن شود.
-
واژههای مشابه
-
معاتبت کردن
لغتنامه دهخدا
معاتبت کردن . [ م ُ ت َ /ت ِ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عتاب کردن . سرزنش کردن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معاتبت شود.
-
جستوجو در متن
-
مؤاخذت
لغتنامه دهخدا
مؤاخذت . [ م ُ آ خ َ ذَ ] (از ع ، اِمص ) مؤاخذه . مؤاخذة. واجست .بازخواست و عقوبت به سبب گناه (این کلمه با کردن و شدن و نیز فرمودن صرف شود) (از یادداشت مؤلف ) : ترکان خاتون کربوغا را نهفته به اصفهان فرستادبه مؤاخذت برکیارق . (سلجوقنامه ٔ ظهیری )...