کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مظوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مظوی
لغتنامه دهخدا
مظوی . [ م ُ ظَوْ وا ] (ع ص ) ادیم مظوی ؛ پوست به برگ ظیان پیراسته . (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط).
-
واژههای همآوا
-
مذوی
لغتنامه دهخدا
مذوی . [ م ُذْ ] (ع ص ) گرما که پژمراند تره را. (آنندراج ). ذوی النبت ، ذبل : و اذواه الحر، أذبله . (متن اللغة). نعت است از اذواء.
-
مزوی
لغتنامه دهخدا
مزوی . [ م ُ زَ ووا ] (ع ص ) زاویه دار. گوشه دار. صاحب زاویه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و قضیبه [ ساقه ٔ ذنب الخروف ] مستدیر مزوی و دقیق الاطراف . (ابن البیطار برابر کلمه ٔ ذنب الخروف ). || ترنجیده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مضوی
لغتنامه دهخدا
مضوی . [ م َض ْ وا ] (ع اِ)روشن . باجه . ج ، مضاوی به معنی رواشن . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مِضْواء و مضاوی شود.
-
جستوجو در متن
-
مظین
لغتنامه دهخدا
مظین . [ م ُ ظَی ْ ی َ ] (ع ص ) ادیم مظین ؛ پوست به برگ ظیان پیراسته . ادیم مظی و مظوی ... مثله . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).