کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطود
لغتنامه دهخدا
مطود. [ م ُ طَوْ وَ] (ع ص ) دور و بعید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
متود
لغتنامه دهخدا
متود. [ م ُ ] (ع مص ) (از «م ت د») مقیم گردیدن در جایی . (آنندراج ). متدبالمکان متوداً؛ مقیم گردید. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
دور
لغتنامه دهخدا
دور. (ص ) بعید. (ترجمان القرآن ). چیزی که فاصله ٔ زیادی داشته باشد. ضد نزدیک . (ناظم الاطباء). آنچه که از ما فاصله ٔ (زمانی یا مکانی ) دارد. چیزی که نزدیک به ما نیست . نقیض نزدیک . (انجمن آرا) (آنندراج ) (برهان ). بافاصله . مقابل نزدیک . مقابل قریب ....