کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطعبد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
متعبد
لغتنامه دهخدا
متعبد. [ م ُ ت َ ع َب ْ ب َ ] (ع اِ) محل و مکان پرستش . (ناظم الاطباء).
-
متعبد
لغتنامه دهخدا
متعبد. [ م ُ ت َ ع َب ْ ب ِ ] (ع ص ) عبادت کننده و بسیار عبادت کننده . (غیاث ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). پارسا و بسیار متدین و دیندار. (ناظم الاطباء) : یکی از متعبدان شام سالها در بیشه ای عبادت کردی ... (گلستان ). یاد دارم که در...