کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطروح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطروح
لغتنامه دهخدا
مطروح . [ م َ ] (ع ص ) جای دورافکنده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیفکنده . (مهذب الاسماء). رانده شده و دور کرده شده . (ناظم الاطباء). دور کرده افکنده به جای دور. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || در اصطلاح اهل حدیث ، روایتی است که مخالف با ادله ٔ ...
-
واژههای مشابه
-
ابن مطروح
لغتنامه دهخدا
ابن مطروح . [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) جمال الدین ابوالحسن یحیی بن عیسی بن ابراهیم مصری . ادیب و شاعر. مولد او بشهر اسیوط592 هَ .ق .وی از پیوستگان ملک صالح ایوبی بود، چندی در شام مقام وزارت و در جنگهای صلیبی مداخله داشت و پس از مرگ ملک صالح بقاهره رفت و د...
-
مرسی مطروح
لغتنامه دهخدا
مرسی مطروح . [م َ سا م َ ] (اِخ ) شهر و بندری است در مصر در حوالی برقة. در اوایل جنگ جهانی دوم به سال 1942 م . میان نیروی آلمان و متفقین جنگهایی در این نقطه روی داد.
-
واژههای همآوا
-
متروح
لغتنامه دهخدا
متروح .[ م ُ ت َ رَوْ وِ ] (ع ص ) گیاه بالنده . (آنندراج ). گیاهی که می بالد و بلند می شود. (ناظم الاطباء). || آن که به مروحه باد کند. (آنندراج ). || کسی که با بادزن باد می زند. (ناظم الاطباء). || آبی که بوی چیزی گیرد از جهت قرب . (آنندراج ). آبی که ...
-
جستوجو در متن
-
جمال الدین
لغتنامه دهخدا
جمال الدین . [ ج َ لُدْ دی ] (اِخ ) یحیی بن عیسی مکنی بابن مطروح . رجوع به ابن مطروح جمال الدین در همین لغت نامه شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) رجوع به ابن مطروح شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) یحیی بن عیسی بن ابراهیم مصری . رجوع به ابن مطروح جمال الدین ابوالحسن یحیی ... شود.
-
طریح
لغتنامه دهخدا
طریح . [ طَ ] (ع ص ) جای دور. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || انداخته شده . (منتخب اللغات ). بمعنی مطروح . || (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
طرح
لغتنامه دهخدا
طرح . [ طَ رَ ] (ع ص ) جای دور. || نیة طرح ؛ قصد دور و بعید. || افکنده شده . بمعنی مطروح . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) فضله . پلیدی : و من سقی شیئاً من طرح الاسد، بغض الشراب من ساعته . (ابن البیطار).
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عیسی بن ابراهیم مصری ، مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین و معروف به ابن مطروح ، از علما و ادبا و شعرای قرن هفتم و از مردم صعید مصر بود و در خدمت ملک صالح ایوبی ملقب به نجم الدین به مناصب نیابت و امارت رسید. و رجوع ...
-
احمدی
لغتنامه دهخدا
احمدی . [ اَ م َ ] (اِخ ) سمعانی گوید: مشهور بدین نسبت ابوعیسی العباس بن احمدبن مطروح بن سراح بن محمدبن عبداﷲ الازدی النحوی الحصیب الاحمدی است . وی اهل مصر و ثقه و ثبت بود و از او استماع حدیث کردند و در جمادی الاولی سنه ٔ 353 هَ . ق . وفات یافت .
-
یطق
لغتنامه دهخدا
یطق . [ ی َ طَ ] (معرب ، اِ) کلمه ای است معرب که به معنی گروهی از سپاهیان که خیمه ٔ ملک را شباهنگام در سفر حمایت کنند استعمال شده است . ابن مطروح گوید:ملک الملاح تری العیو-ن علیه دائرة یطق و مخیم بین الضلو-ع و فی الفؤاد له سبق .ابن خلکان کلمه ٔ مزبو...