کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطراگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطراگر
لغتنامه دهخدا
مطراگر. [ م ُ طَرْ را گ َ ] (ص مرکب )کسی که پارچه ها پرداخت میکند. تازه سازنده و زینت دهنده و به جلوه درآورنده و آرایش دهنده : سخن پیرایه ٔ کهنه ست و طبع من مطراگرمرا بنمای استادی کز اینسان کهنه آراید. خاقانی .|| آن که کاغذ را مهره مینماید. (ناظم الا...
-
جستوجو در متن
-
پیرایه
لغتنامه دهخدا
پیرایه . [ را ی َ / ی ِ ] (اِمص ) آرایش و زیور باشد از طرف نقصان همچون سرتراشیدن و اصلاح کردن و شاخهای زیادتی درخت را بریدن . (برهان ). || (اِ) پیراهه . (شرفنامه ). حلی . حلیة. (دهار). تهویل . سنیح . (منتهی الارب ). زینت وآرایش زنان . (صحاح الفرس ). ...