کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اسپیریدون
لغتنامه دهخدا
اسپیریدون . [ اِ دُن ْ ] (اِخ ) اسپیریدیون . یکی از قدیسین نصاری . مولد او جزیره ٔ قبرس . وی مترپولیت (مطران ) لفکوشه (که آنگاه ترمینونته نام داشت ) گردید و وفات او به سال 348 م . بود. او گله های گوسفند داشت و به شبانی مشغول بود و پس ازرسیدن به درجه ...
-
یوسف داود
لغتنامه دهخدا
یوسف داود. [ س ُ وو ] (اِخ ) ملقب به اقلیمیس (1245-1307 هَ . ق .). ابن داودبن بهنام . دانشمند و عالم به زبان و ادب عرب و تاریخ قدیم و اصلش سریانی و متولد عمادیه ٔ موصل بود. در موصل و لبنان و سپس در رومة تحصیل علم کرد. در سال 1855 م . به موصل برگشت و ...
-
مطران
لغتنامه دهخدا
مطران . [ م َ / م ِ ] (معرب ، اِ)بزرگ و مهتر ترسایان و این عربی محض نیست . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). سرکرده ٔ نصاری و سرگروه و مهتر آنان و گویند مطران اکثر زنجیر بر اندام خود پیچیده دارد. (از غیاث ) (از آنندراج ). رئیس کهنه و آن مادون بطرک و ...
-
مجاور
لغتنامه دهخدا
مجاور. [ م ُ وِ ] (ع ص ) همسایه . (دهار). همسایگی کننده . (غیاث ) (آنندراج ) همجوار و همسایه و در پهلو و در کنار و هم پهلو. (ناظم الاطباء) : ترا تا کعبه ٔ احسان شناسندمنم باکعبه ٔ احسان مجاور. امیرمعزی .آتش وقتی از نزدیک خرمن مجاوران خود سوزاند و وقت...