کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطحلب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطحلب
لغتنامه دهخدا
مطحلب . [ م ُ طَ ل ِ / ل َ ] (ع ص )آب چغزلاوه ناک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). چغزلاوه دار. چغزلاوه زده . معرمض . جل وزغ دار. غوک جامه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای همآوا
-
متهلب
لغتنامه دهخدا
متهلب . [ م ُ ت َهََ ل ْ ل ِ ] (ع ص ) برکنده موی . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهلب شود.
-
متحلب
لغتنامه دهخدا
متحلب . [ م ُ ت َ ح َل ْ ل ِ ] (ع ص ) روان مثل خوی بدن و آب دهن .(آنندراج ). عرق جاری و خوی روان . (ناظم الاطباء). خوی روان . (از منتهی الارب ). || دوشیده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحلب شود.