کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطالق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطالق
لغتنامه دهخدا
مطالق . [ م َ ل ِ ] (ع اِ) ج ِ منطلق . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). رجوع به منطلق شود.
-
واژههای همآوا
-
متعلق
لغتنامه دهخدا
متعلق . [ م ُ ت َ ع َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گرمادوز شهرستان اهر است که 143 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ج 4 ص 484).
-
متعلق
لغتنامه دهخدا
متعلق . [ م ُ ت َ ع َل ْ ل َ ] (ع اِ) جائی که در آن چیزی آویزان شده . || علاقه و دلبستگی . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح نحو) فعل یا شبه فعلی است که جار و مجرور و ظرف بدان تعلق دارد. (از اقرب الموارد).
-
متعلق
لغتنامه دهخدا
متعلق . [ م ُ ت َ ع َل ْ ل ِ ] (ع ص ) درآویزنده به چیزی . (آنندراج ). آویزان . (ناظم الاطباء). || علاقه دارنده و آویزان و آویخته و ملحق شده و پیوند شده و اتصال یافته . (ناظم الاطباء). بازبسته . وابسته : و از هیچ رو فائده رسان را فائده نمیداند و نفع ر...
-
جستوجو در متن
-
منطلق
لغتنامه دهخدا
منطلق . [ م ُ طَ ل ِ ] (ع ص ) رهاشده و آزادشده . (ناظم الاطباء).- منطلق شدن ؛ آزاد شدن . رها شدن : فصحا را بر نطق تو چنان تخم کدومنطلق می نشود تیغ زبانها ز غلاف .کمال الدین اسماعیل (دیوان چ بحرالعلومی ص 372).|| اجازت داده شده . || رفته و روانه شده ....