کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطارح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطارح
لغتنامه دهخدا
مطارح . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَطرَح . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ِ مطرح است به معنی جای انداختن چیزی . (کشاف اصطلاحات الفنون ج 1 ص 904).- مطارح انوار ؛ نزد منجمان انظاری است که «قسی » آن انظار از معدل النهار باشد میان افق حادث کوکب و نصف ال...
-
واژههای همآوا
-
متاره
لغتنامه دهخدا
متاره . [ م َ رَ / رِ ] (اِ) به معنی آفتابه است . (برهان ) (از ناظم الاطباء). آفتابه بود. (از فرهنگ جهانگیری ). مطهره . (زمخشری از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (ناظم الاطباء). || انا و ظرفی را نیز گویند که از چرم دوزند وبه عربی مطهره خوانند. (برهان ). ...
-
مطاره
لغتنامه دهخدا
مطاره . [ م َطْطا رَ ] (از ع ، اِ) مأخوذ از مطهره ٔ تازی ، آوندی چرمین که در آن آب کنند و در سفر با خود بردارند. (ناظم الاطباء) : چون به پیش آب رسیدند دست به پشت اسب مالیدند و یک غرفه آب بر گرفتند و در مطاره ریختند. (قصص الانبیاء ص 143). و رجوع به م...
-
جستوجو در متن
-
عبدالرحمان
لغتنامه دهخدا
عبدالرحمان . [ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن عمربن سهل الصوفی الرازی ، مکنی به ابوالحسین صوفی . عالم به هیئت و افلاک و از مردم ری و منجم عضدالدوله بود. از تألیفات اوست : الکواکب الثابتة. مطارح الشعاعات . ارجوزه ای در فلک . وی به سال 291 متولد و در 376 هَ...
-
مطرح
لغتنامه دهخدا
مطرح . [ م َ رَ ] (ع اِ) جای انداختن چیزی . ج ، مطارح . (غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جای و مقام و محل و جای نهادن چیزی وجای طرح . (ناظم الاطباء). جایی که چیزی در آن اندازند. (از اقرب الموارد). || جایگاه . قرارگاه . خاصه جائی که حیوانات در آن بس...
-
مطارحة
لغتنامه دهخدا
مطارحة. [ م ُ رَ ح َ ] (ع مص ) مسئله بر یکدیگر افکندن . (تاج المصادر بیهقی ). با کسی سخن فااوگندن . (زوزنی ). با کسی سخن گفتن . (غیاث ) (آنندراج ). مطارحةالکلام ؛ با هم سخن درافکندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || مشورت نمودن . ...
-
ربن
لغتنامه دهخدا
ربن . [ رَ ب َ ] (اِخ ) یا ربن طبری ، سهل . ذبیح اﷲ صفا گوید: قفطی او را از یهودیان طبرستان دانسته و گفته است که ربن و ربین و راب از نامهای مقدمان شریعت یهودی است ، لیکن می دانیم که ربن کلمه ٔ سریانی و بمعنی استاد، استاد ما، و استاد بزرگ بوده و معمول...
-
ممقانی
لغتنامه دهخدا
ممقانی . [ م َ م َ ] (اِخ ) حاج شیخ عبداﷲبن محمدحسن بن ملا عبداﷲ مامقانی الاصل و الشهره . از اکابر و فحول علمای امامیه . در ربیعالاول 1290 هَ . ق . در نجف متولد شد و به تحصیلات مقدماتی پرداخت و سپس به فراگرفتن علوم عالی فقهی روی آورد و به سبب روشن بی...
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ رِ ] (اِخ ) فضل بن حسن طبرسی ، مکنی به ابوعلی . طبرس منزلی است میان قاشان و اصفهان و اصل ایشان از آن بقعت بوده است . و ایشان در مشهد سناباد طوس متوطن بوده اندو مرقد او آنجاست ، بقرب مسجد قتلگاه ، و از اقارب نقبای آل زیاره بودند، رحمهم اﷲ...
-
افق
لغتنامه دهخدا
افق . [ اُ ف ُ ] (ع اِ) کران . (نصاب الصبیان ).کناره ٔ آسمان . (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ) (از منتخب از غیاث اللغات ). کنار و گردبرگرد جهان . آنچه پیدا باشداز نواحی آسمان و اطراف زمین . کنار جهان . (یادداشت مؤلف ). کرانه ٔ آسمان و هر کرانه باشد. (آنن...
-
تجلی
لغتنامه دهخدا
تجلی . [ ت َ ج َل ْ لی ] (ع مص ) (از: «ج ل و») ظاهر و منکشف شدن . (قطر المحیط) (اقرب الموارد)(از تاج العروس ج 10 ص 75). منکشف شدن کار و هویدا گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هویدا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). پیدا شدن . (مجمل اللغة) (...