کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مطابقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مطابقت
لغتنامه دهخدا
مطابقت . [ م ُ ب َ / ب ِ ق َ ] (از ع ، اِمص ) ، برابری با هم و مشابهت و مقابله و مناسبت و یکسانی و موافقت . || مواجهت ورویاروئی . (ناظم الاطباء). || موافقت و اتحاد و یگانگی : هرگاه که مطابقت دوستان و دشمنان بهم پیوست و اجماع بر عداوت او منعقد گشت الب...
-
واژههای همآوا
-
مطابقة
لغتنامه دهخدا
مطابقة. [ م ُ ب َ ق َ ] (ع مص ) یکی را بر دیگری پوشیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد): طابق بین قمیصین ؛ پوشید یکی از آن دو پیراهن را بروی دیگری . (ناظم الاطباء). || موافقت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). با کسی موا...
-
جستوجو در متن
-
مطابقه
لغتنامه دهخدا
مطابقه . [ م ُ ب َ ق َ / ب ِ ق ِ ] (از ع ، اِمص ) مطابقة. مطابقت . با کردن و نمودن و داشتن و جز اینها صرف شود. و رجوع به مطابقة و مطابقت شود.
-
چخر
لغتنامه دهخدا
چخر. [ چ َ ] (اِخ ) یکی از شانزده مملکت اوستایی که با شاهرود فعلی مطابقت میکرده است . (از ایران باستان حاشیه ٔ ص 156).
-
همبری
لغتنامه دهخدا
همبری . [ هََ ب َ ] (حامص مرکب ) هم بری . مطابقت . برابری . همسری . هم طرازی : شیر بیابان را با مرد جنگ همسری و همبری و شرکت است . ناصرخسرو.رجوع به همبر شود.
-
آذرخش
لغتنامه دهخدا
آذرخش . [ ذَ خ ُ ] (اِ مرکب ) نام روز آذر است از ماه آذر و فارسیان در این روز که نام ماه و نام روز مطابقت دارد جشن کنند و آتشکده ها را زینت دهند و در این روز موی ستردن و ناخن گرفتن و به آتش خانه شدن را نیک دانند.
-
دروایست
لغتنامه دهخدا
دروایست . [ دَرْ ی ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) دربایست . ضروری . مایحتاج . (برهان ) (آنندراج ). لازم . واجب . مهم . || شایسته . مناسب . موافق . || موافقت . مناسبت . مشابهت . مطابقت . || راضی . || سرنگون . واژگونه . (ناظم الاطباء). رجوع به دروا شود.
-
گرماسنج
لغتنامه دهخدا
گرماسنج . [ گ َس َ ] (اِ مرکب ) اسبابی است که برای اندازه گرفتن درجه ٔ هوا به کار میبرند. گرماسنج سانتیگراد به صد درجه تقسیم میشود. درجه ٔ صفرمطابقت دارد با آب در حالت یخ بندان و صد درجه که برابر است با آب جوشان . گرماسنج رئومور آلتی است که به 80 درج...
-
شاهستان
لغتنامه دهخدا
شاهستان . [ هَِ ] (اِخ ) شاهسدان . مؤلف ایران باستان نویسد: ارشک بزرگ پسر پادشاه تتالیان درپهل شاهسدان در صفحه ٔ کوشان میزیست . و شاهسدان مبدل شده ٔ شاهستان است و گوید این اسم [ پهل شاهسدان ] با گرگان مطابقت میکند. (ایران باستان ج 3 ص 2595).
-
لسان الغیب
لغتنامه دهخدا
لسان الغیب . [ ل ِ نُل ْ غ َ ] (ع اِ مرکب ) زبان نهان . || آنکه اسرار نهانی و پنهان گوید. || (اِخ ) لقب خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی . رجوع به حافظ شود. || نامی است که به دیوان شمس الدین محمد حافظ شیرازی داده اند بعلت تفأل ها که با آن کنند و گوی...
-
مصافقة
لغتنامه دهخدا
مصافقة. [ م ُ ف َ ق َ ](ع مص ) درد زه گرفتن ناقه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || از پهلو به پهلو گردیدن . (منتهی الارب ). از این پهلو به آن پهلو گردیدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پوشیدن یکی از دو جامه روی دیگری . (ناظم الاطباء)....
-
صدق
لغتنامه دهخدا
صدق . [ ص ِ ] (ع اِمص ) راستی . (منتهی الارب ) (دهار)(غیاث اللغات ). || راست گفتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). ضد کذب ، و آن اخبار از مخبر عنه باشد چنانکه هست . (تعریفات ). مطابقت حکم با واقع. (تعریفات ). در تعریف ص...
-
واحد بالترکیب
لغتنامه دهخدا
واحد بالترکیب . [ ح ِ دِ بِت ْ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت از امری است که متکثر بالفعل باشدو آن را واحد بالاجتماع نیز گویند و بدیهی است که وحدت آنها همان حالت و هیئت وحدانی اجتماعی است . و به طور کلی هر امری که به جهتی از جهات وحدت داشته باشد...