کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضور
لغتنامه دهخدا
مضور. [ م ُ ] (ع مص ) زبان گز شدن شیر. (تاج المصادر بیهقی ). ترشو شدن شیر. (المصادر زوزنی ). ترش و زبان گز گردیدن شیر. || سخت سپید گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
مذور
لغتنامه دهخدا
مذور. [ م ُذْ وِ] (ع ص ) ترساننده . (آنندراج ). نعت فاعلی است از اذارة، به معنی ترساندن و رماندن . رجوع به اذارة شود.
-
مزور
لغتنامه دهخدا
مزور. [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از زیارت . زیارت شده و دیده شده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). آنکه به زیارت او شده اند. زیارت کرده شده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شد تمام القصه مسجد بی فتوربدسلیمان زائر و مسجد مزور. مولوی ...
-
مزور
لغتنامه دهخدا
مزور. [ م ُ زَوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تزویر. کژ. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دروغ . (از اقرب الموارد) (دهار). مزخرف . مموَّه . بهتان . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : کنون خسرو شیرکش خوانمت من که این نام بر تو نباشد مزور. فرخی (دیوان چ دبیرسیاق...
-
مزور
لغتنامه دهخدا
مزور. [ م ُ زَوْ وِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر تزویر. آرایش کننده ٔ دروغ . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مکر و فریب کننده ودروغ گوی . (آنندراج ) (غیاث ). ریاکار. با تزویر. حیله کار. شیاد. تزویرگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و...
-
جستوجو در متن
-
ماضر
لغتنامه دهخدا
ماضر.[ ض ِ ] (ع ص ) اسم فاعل از مضر و مضور. (از اقرب الموارد). || شیر ترش زبان گز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شیری زبان گز پیش از ستبر شدن . (از اقرب الموارد). شیری زبان گز و تیز پیش از کلچیدن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || شیرنیک س...