کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مضجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مضجر
لغتنامه دهخدا
مضجر. [ م ُ ج َ ] (ع ص ) ملول و ناتوان و بیقرار.(ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
مضجر
لغتنامه دهخدا
مضجر. [ م ُ ج ِ ] (ع ص ) ملول و اندوهناک . ج ، مضاجر، مضاجیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ملول و اندوهناک کننده . (آنندراج ). ملول نماینده و اندوهناک کننده و مانده کننده و بیزار. (ناظم الاطباء). و یقال : رجل مضجر و قوم مضاجر و مضاجیر. (منتهی ال...
-
جستوجو در متن
-
مضاجیر
لغتنامه دهخدا
مضاجیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مُضْجِر. و رجوع به مضجر شود.
-
مضاجر
لغتنامه دهخدا
مضاجر. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مُضْجِر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به مضجر و مضاجیر شود.