کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصیقل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصیقل
لغتنامه دهخدا
مصیقل . [ م ُ ص َ ق َ ] (ع ص ) صیقل شده و جلاداده شده . (ناظم الاطباء). روشن کرده شده و از رنگ و تیرگی پاک کرده شده . (غیاث ) (آنندراج ). صیقلی . جلاداده . صیقلی شده .
-
مصیقل
لغتنامه دهخدا
مصیقل . [ م ُ ص َ ق ِ] (ع ص ) روشن کننده و صاف کننده . (غیاث ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
کوکبه
لغتنامه دهخدا
کوکبه . [ ک َ / کُو ک َ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) بسیاری و انبوهی مردم را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). انبوه و جماعت مردم . (آنندراج ). گروه . (از گنجینه ٔ گنجوی ) : ز شش کوکبه صف برآراستی ز هر کوکبی یاریی خواستی . نظامی . || مجازاً به معنی فر و شکو...