کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصروف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصروف
لغتنامه دهخدا
مصروف . [ م َ ] (ع ص ) بازگردانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). برگردانده شده . (یادداشت مؤلف ). معطوف بکاربرده شده . بکاررفته : تعاقب هردو [ شب و روز ] بر فانی گردانیدن جان ... مصروف است . (کلیله و دمنه ). و همت وی [ شاپور ] همه ساله مصروف بودی به گشا...
-
واژههای همآوا
-
مسروف
لغتنامه دهخدا
مسروف . [ م َ ] (ع ص ) برگ درخت که آن را «سرفة» خورده باشد و سرفه مور سفید را خوانند. (آنندراج ) (از اقرب الموارد). چوب کرم خورده . (ناظم الاطباء). و رجوع به سرف و سرفة شود.
-
جستوجو در متن
-
مصاریف
لغتنامه دهخدا
مصاریف . [ م َ ] (ع ص ،اِ) ج ِ مصروف . (ناظم الاطباء). رجوع به مصروف شود.
-
برونشویگ
لغتنامه دهخدا
برونشویگ . [ بْرون ْش ْ / ب ُ رون ْش ْ ] (اِخ ) لئون . (1869 - 1944 م .) فیلسوف فرانسوی . وی هم ّ خود را مصروف فلسفه ٔ علوم کرد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
آجال
لغتنامه دهخدا
آجال . (ع اِ) ج ِ اَجَل ، به معنی وقت و مدت معین و محدود و مرگ : تعاقب هر دو [شب و روز] بر... تقریب آجال مصروف است . || ج ِ اِجْل ، به معنی گله ٔ گاو وحشی .
-
التفات داشتن
لغتنامه دهخدا
التفات داشتن . [ اِ ت ِ ت َ ] (مص مرکب ) توجه داشتن . متوجه بودن . پروا کردن . نگریستن : التفات از همه عالم بتو دارد سعدی همتی کان بتو مصروف بود قاصر نیست . سعدی .و رجوع به التفات کردن شود.
-
سالومن
لغتنامه دهخدا
سالومن . [ ل ُ م ُ ] (اِخ ) پسر و جانشین داوید . او از سال 973 تا 935 ق .م . حکومت کرده است . او هم ّ خود را مصروف زیبایی دول خود و ترتیب کلیسای بیت المقدس کرده است . عقل و استعداد او در شرق افسانه شده است . آداب و رسوم او مربوط به سه کتاب کلیسایی بی...
-
صابر سمرقندی
لغتنامه دهخدا
صابر سمرقندی . [ ب ِ رِ س َ م َ ق َ ] (اِخ ) خواجه بهاءالدین . شاعری است و صاحب صبح گلشن گوید: طبعش مصروف شیرین گفتاری و نازک بندی گشته ، این بیت از اوست :چون من ز غمت کس دل ناشاد ندارددارم غم و دردی که کسی یاد ندارد.(صبح گلشن ص 240).
-
کاردوچی
لغتنامه دهخدا
کاردوچی . (اِخ ) ژیوزوئه . شاعر و منتقد ایتالیائی متولد در «وال دی کاستلو» (1835 - 1907 م .). وی بضد رومانتیسم به عکس العمل برخاست و برای مکتب تازه ای هّم ِ خود را مصروف ساخت ، از این جهت در ادبیات جدید ایتالیا تأثیری عظیم کرد و به سال 1906 برنده ٔ ...
-
استذلال
لغتنامه دهخدا
استذلال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خوار پنداشتن کسی را. (منتهی الارب ). خوار کردن . (تاج المصادر بیهقی ). خوار و ناچیز شمردن . اِکاره . اذلال .(زوزنی ). خاضع کردن . خوار گرفتن کسی را : و چون همت پادشاهانه ٔ او بر استذلال صعاب باغیان و استلانت رقاب یاغیان م...
-
اسکلیزینگ
لغتنامه دهخدا
اسکلیزینگ . [ اِ ل ُ ] (اِخ ) ژان ژاک . کیمیاوی و عالم فلاحت فرانسوی ، مولد مارسی 1824 م . و وفات 1919. || پسر وی تئوفیل ، مولد پاریس . کیمیاوی و عالم فلاحت . وی هم ّ خود را در علم الحیاة نباتی مصروف کرد. (1856-1930 م .).
-
بوالو
لغتنامه دهخدا
بوالو. [ ل ُ ] (اِخ ) بوآلو. دپرئو نیکلا شاعر و منتقدفرانسوی متولد در پاریس 1636 متوفی بسال 1711 م . نویسنده ٔ هجویات ، مکاتیب (اپیر) ، هنر شاعرانه و غیره . وی به تقلید هوراس لاتینی ، هم ّ خود را مصروف شعر اخلاقی و هجایی کرد و مخصوصاً در انتقاد ادبی ...
-
خان بهادرخان
لغتنامه دهخدا
خان بهادرخان . [ ن ِ ب َ دُ ] (اِخ ) وی از شعرا و بزرگان هند و پدرش جلال الدین ذوالفقاربن رحمت خان است . بسال 1857 م . خان بهادرخان هندوستان را ترک کرد و بمکه رفت . او را دیوان اشعاری است و تخلصش مصروف میباشد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2020).