کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصانع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصانع
لغتنامه دهخدا
مصانع. [ م َ ن ِ ] (ع اِ) ج ِ مصنع و مَصْنَعة. (از منتهی الارب ) (ترجمان القرآن جرجانی ). جاها که آب باران در آن جمع شود. غدیرها و آبگیرهای طبیعی : سل المصانع رکباً تهیم فی الفلوات ِتو قدر آب چه دانی که در کنار فراتی ؟ سعدی .|| آبگیرها و آبدانهای ساخ...
-
مصانع
لغتنامه دهخدا
مصانع. [ م ُ ن ِ ] (ع ص ) کسی که آسان فرامی گیرد کاری را و چیزی را. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مصنعة
لغتنامه دهخدا
مصنعة. [ م َ ن َ / ن ُ ع َ ] (ع اِ) آبگاه . (یادداشت مؤلف ). جای گرد آمدن آب باران . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آب انبار. مصنع. (منتهی الارب ). آبگیر. ج ،مصانع. (مجمل اللغة) (ترجمان القرآن جرجانی ص 89). حوض بزرگ . (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) (مج...
-
قلعه خوادان
لغتنامه دهخدا
قلعه خوادان . [ ق َ ع َ خوا / خا ] (اِخ ) قلعه ای است محکم و در ولایت فسا واقع است هوایی معتدل دارد و آبش از مصانع است . (نزهة القلوب ص 133).
-
قلعه ٔگنبد ملغان
لغتنامه دهخدا
قلعه ٔگنبد ملغان . [ ق َ ع َ ی ِ گُم ْ ب َ ؟] (اِخ ) بحدود ارجان و از محکمی به یک مرد نگاه توان داشت . هوایش معتدل است و آبش از مصانع و غله در آنجا چند سال از آفت ایمن بود. (نزهة القلوب ص 134).
-
قلعه سحیران
لغتنامه دهخدا
قلعه سحیران . [ ق َ ع َ ؟] (اِخ ) قلعه ای است در نزدیکی جویم ابی احمد. (جغرافیای غرب ایران ص 130). نزهة القلوب آن را سمیران ضبط کرده و آرد: قلعه ٔ سمیران جایی استوار است و بجویم ابواحمد است . و آبش از مصانع. (نزهة القلوب ص 134).
-
خرمه قلعه
لغتنامه دهخدا
خرمه قلعه . [ خ ُرْ رَ م َ ق َ ع َ ] (اِخ ) نام قلعتی بوده است در نواحی فارس . حمداﷲ مستوفی در ذکر آن آورد: قلعه ٔ خرمه قلعه ای محکم است در میان آبادانی و هوائی معتدل دارد و آبش از مصانع. (نزهةالقلوب ج 3 چ لیدن ص 133). و رجوع به «خرمه » شود.
-
گنبد ملغان
لغتنامه دهخدا
گنبد ملغان . [ ] (اِخ ) شهری کوچک است و ناحیتی پول بولوست (؟) و هوایش گرم است و آب روان دارد. حاصلش غله و میوه و مشمومات بود و در آنجا قلعه ای حصین است . (نزهةالقلوب چ لیدن ص 128). و قلعه ٔ گنبدملغان بحدود ارجان از محکمی به یک مرد نگاه توان داشت . هو...
-
معابد
لغتنامه دهخدا
معابد. [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مَعبَد. (ناظم الاطباء). ج ِ معبد، به معنی عبادتخانه های کفار. (غیاث ) (آنندراج ). عبادتگاهها. پرستشگاهها : و دیگر نواحی از آن دیار بستد و معابد و بیع و کنشتهای ایشان خراب کرد و بجای آن مساجد بنیاد نهاد. (ترجمه ٔ تاریخ یم...
-
مصنع
لغتنامه دهخدا
مصنع. [ م َ ن َ ] (ع اِ) جای گرد آمدن آب باران . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). غدیر. آبگیر طبیعی . || آب انبار. مصنعة. آبگیر و حوض . (غیاث ). آبدان .و رجوع به مصانع شود : و آب این شهر [ تنیس ] از این مصنعهاست که به وقت زیاده شدن نیل پر...
-
خبر
لغتنامه دهخدا
خبر. [ خ َ ] (اِخ ) دهی است به شیراز و از آن ده است فضل بن حماد صاحب مسند. (از منتهی الارب ). صاحب نزهة القلوب بگاه تعیین محل «قلعه ٔ تیرخدای » از ده خبر نام میبرد بر این قرار: قلعه ٔ تیر خدای بخبر است بر کوهی در غایت بلندی و بدین سبب آنرا بدین نام خ...