کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصافات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصافات
لغتنامه دهخدا
مصافات . [ م َ صاف ْ فا ] (ع اِ) ج ِ مصف . جنگها. (ناظم الاطباء).
-
مصافات
لغتنامه دهخدا
مصافات . [ م ُ ] (ع مص ) مصافاة. (ناظم الاطباء). رجوع به مصافاة شود. با هم دوستی کردن . با کسی دوستی به اخلاص داشتن . (یادداشت مؤلف ). با کسی دوستی ویژه داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). دوستی کردن با کسی به پاکی . || (اِمص ) دوستی خالص...
-
واژههای همآوا
-
مسافات
لغتنامه دهخدا
مسافات . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مسافة. فاصله ها. بعدها. دوریها. رجوع به مسافة و مسافت شود.
-
مسافاة
لغتنامه دهخدا
مسافاة. [ م ُ ] (ع مص ) دشنام دادن . (منتهی الارب ). سفاهت کردن با یکدیگر. (تاج المصادر بیهقی ). مسافهة. (اقرب الموارد). || دوا کردن . (منتهی الارب ). دارو کردن . مداوا کردن . (اقرب الموارد). درمان کردن .
-
مسافعة
لغتنامه دهخدا
مسافعة. [ م ُ ف َ ع َ ] (ع مص ) به بال زدن کبوتر و مرغ یکدیگر را. (منتهی الارب ). با بال زدن مرغان یکدیگر را. و رجوع به سفع شود. || زنا کردن با یکدیگر. (اقرب الموارد). || دنبال کردن و مطارده . || معانقه کردن ، و گویند به معنی مضاربه و یکدیگر را زدن ....
-
مصافاة
لغتنامه دهخدا
مصافاة. [ م ُ ] (ع مص ) راست و خالص کردن دوستی و اخوت را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : لایخرج عنه ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا صفی لمصافاته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298). مصافات . رجوع به مصافات شود.
-
جستوجو در متن
-
مصافاة
لغتنامه دهخدا
مصافاة. [ م ُ ] (ع مص ) راست و خالص کردن دوستی و اخوت را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : لایخرج عنه ملک مقرب و لا نبی مرسل و لا صفی لمصافاته . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 298). مصافات . رجوع به مصافات شود.
-
معادات
لغتنامه دهخدا
معادات . [ م ُ ] (ازع ، اِمص ) عداوت کردن و با کسی دشمنی کردن . (غیاث ) (آنندراج ). عداوت و دشمنی با یکدیگر. (ناظم الاطباء) : و بدان که اصل خلقت ما بر معادات بوده است و از مرور روزگار مایه گرفته است . (کلیله و دمنه چ مینوی ص 279). شاپور مطل و مدافعت ...
-
منافات
لغتنامه دهخدا
منافات . [ م ُ ] (از ع ، اِمص ) از هم جدا شدن و نفی کردن و با هم هر دیگری را نیست کردن ،چنانکه نقیض و ضدیت که میان شب و روز و گرمی و سردی است . (غیاث ) (از آنندراج ). منافاة. || مدافعه و دورکردگی . مباینت . مناقضت . ضدیت . مخالفت . (ازناظم الاطباء). ...
-
یکدلی
لغتنامه دهخدا
یکدلی . [ ی َ / ی ِ دِ ] (حامص مرکب ) اتحاد و یک جهتی . (آنندراج ). موافقت . اتفاق . یگانگی . (ناظم الاطباء). صفا. مصافات . صمیمیت . خلوص . (یادداشت مؤلف ) : پرآشوب شد کشور سندلی بدان نیکخواهی و آن یکدلی . فردوسی .آن ره و آن یکدلی که با ملک او راست ...
-
مواخات
لغتنامه دهخدا
مواخات . [ م ُ ] (ع مص ، اِمص ) مؤاخات . مؤاخاة. برادری کردن و برادر گرفتن کسی را. (غیاث ) (آنندراج ). برادری و برادری گرفتگی و اخوت . (ناظم الاطباء). اخاء. اخاوت . وخاء. محالفه . برادر شدن . برادری . برادر گرفتن کسی را. صیغه ٔ برادری با کسی خواندن...
-
مستحکم
لغتنامه دهخدا
مستحکم . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استحکام . استوارگردنده . (آنندراج ). استحکام دارنده . بازل . استوار. محکم . متقن . سخت . متین .وزین . پایدار. پابرجا. رجوع به استحکام شود : هر چند در ازل رفته بود که وی پیغمبری خواهد بود[ موسی ] بدین ترحم ...
-
مبانی
لغتنامه دهخدا
مبانی . [ م َ ] (ع اِ) جاهای بنا و این جمع مَبنی ̍ بمعنی جای است . (غیاث ) (آنندراج ). عمارتها و بناها و بنیانها و بنیادها و اساسها. (ناظم الاطباء). مبناها. شالوده ها : پند تو تبه گردد در فعل بد اوبر واره کژ آید چو بود کژ مبانیش . ناصرخسرو.اساس مبانی...