کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصادرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصادرت
لغتنامه دهخدا
مصادرت . [ م ُ دَ / دِ رَ ] (از ع ، اِمص ) مصادرة. مصادره . جریمه گیری . جریمه کردن . جریمه گرفتن : خوارزمیان را برگماشت تا دزدی می کردند و مصادرت می کردند. (تاریخ بخارای نرشخی ص 92). و رجوع به مصادرة و مصادره شود.
-
واژههای همآوا
-
مصادرة
لغتنامه دهخدا
مصادرة. [ م ُ دَ رَ ] (ع مص ) مطالبه . (منتهی الارب ). مطالبه کردن چیزی را از کسی . (ناظم الاطباء). مطالبه کردن . (از اقرب الموارد). تاوان فرمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تاوان فرمودن کسی را بر مال . (ناظم الاطباء). باژگیری . (مهذب الاسماء). تاوا...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالمطلب بن حسن بن ابی نمی . شریف مکه . او از سال 1037 تا 1039 هَ . ق . امارت داشت و از قتل مردم و مصادرت اموال و ستم هیچ دریغ نداشت و حجازیان از وی بستوه آمدند و قانصوه پاشای مصری که بفتح یمن آمده بود ابتدا بعزم ادای حج ...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن بهلة الهندی . وی از طبیبان ایام رشید و معروف آن عصر و طب وی بر اصول طبابت هند و نیک اصابت بود. قفطی در تاریخ الحکماگوید: از عجایبی که برای وی رخ داد اینکه روزی رشیدرا خوان های طعام بیاوردند و او بر عادت خویش جبرئیل بن بختیشو...
-
صالح
لغتنامه دهخدا
صالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن وصیف . پدر وی کاتب المعتز خلیفه ٔ عباسی بود. و بسال 253 هَ . ق . لشکر ترک مواجب چهار ماه از وی طلب کردند و چون درخواست آنان را اجابت نکرد وی را کشتند. و پس از قتل وی بغای شرابی را بجای او گماشتند. (ابن اثیر ج 7 ص 70). بغا دخ...
-
مصادره
لغتنامه دهخدا
مصادره . [ م ُ دَ / دِرَ / رِ ] (از ع ، اِمص ) مصادرت . مصادرة. تاوان . (ناظم الاطباء). تاوان گیری . مطالبه ٔ مال به زور یا به سبب ارتکاب گناه . (یادداشت مؤلف ). اخذ جریمه . جریمه گیری . ضبط کردن اموال و دارایی کسی به سبب جرمی که مرتکب شده یا دزدی و...
-
صاحب فخ
لغتنامه دهخدا
صاحب فخ . [ ح ِ ب ِ ف َخ خ ] (اِخ ) حسین بن علی بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب . درتجارب السلف آرد که حسین از بزرگان بنی هاشم بود و ازتحمل جور و حیف ملول شد، در مدینه خروج کرد و بسیارخلق متابعت او کردند و اتفاق افتاد که از عامل مدینه بر بعضی طالبیا...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن احمد سامانی ، مکنی به ابوابراهیم (279-295 هَ . ق .). مؤلف تاریخ بخارا آرد: ذکر بدایت ولایت امیر ماضی ابوابراهیم اسماعیل بن احمد السامانی : اول ِ سلاطین سامانیانست و بحقیقت پادشاه سزاوار بااستحقاق بوده ، مردی عاقل ، عادل ،...