کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصاحب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصاحب
لغتنامه دهخدا
مصاحب . [ م ُ ح ِ ] (اِخ )نائینی . از شاعران قرن یازدهم هجری و اصل وی از قصبه ٔ نائین بوده ولی در اصفهان می زیسته . در برخی از علوم ، خاصه علم رمالی متبحر بوده و طبعش به مطایبه رغبتی کامل داشته با آنکه زیاده از هفتاد سال عمر داشته به هزلیات می پرداخت...
-
مصاحب
لغتنامه دهخدا
مصاحب . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ) مصاحبت کننده . یار و رفیق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). یار. همدم . دوست . هم صحبت و هم نشین و همدم و ملازم . (ناظم الاطباء). هم نشین . همراه . هم صحبت . معاشر. همکت . ندیم . (یادداشت مؤلف ) : پسر برادرش یاقو...
-
جستوجو در متن
-
مصاحبة
لغتنامه دهخدا
مصاحبة. [ م ُ ح ِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث مصاحب . دوست و رفیق زن . (ناظم الاطباء). و رجوع به مصاحب شود.
-
قعد
لغتنامه دهخدا
قعد. [ ق َ ] (ع اِ) مصاحب و همنشین . (آنندراج ).
-
یک شست
لغتنامه دهخدا
یک شست . [ ی َ / ی ِ ش َ ] (ص مرکب ) هم نشین باشد و کنایه از دو رفیق و دو مصاحب هم هست . (برهان ) (از آنندراج ). هم نشین . مجالس . مصاحب . دو رفیق . (ناظم الاطباء). یک نشست .
-
مصاحبین
لغتنامه دهخدا
مصاحبین . [ م ُ ح ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مصاحب (در حالت نصبی و جری ). اصحاب . یاران . همدمان و هم نشینان : مصاحبین او همه دانشمندان بودند. و رجوع به مصاحب شود.
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت َ ] (اِ) مصاحب و هم نشین ناکس و بی قدر. (ناظم الاطباء).
-
کویداش
لغتنامه دهخدا
کویداش . (ص مرکب ، اِ مرکب ) رفیق و مصاحب شهری و هم شهری . (ناظم الاطباء).
-
هم کت
لغتنامه دهخدا
هم کت . [ هََ ک َ ] (ص مرکب ) همنشین . هم صحبت . مصاحب : امان از هم کت ناجنس . (یادداشتهای مؤلف ).
-
یرمسق
لغتنامه دهخدا
یرمسق . [ ی َ رَ س َ ] (ترکی ، ص ) رفیق و مصاحب بیقدر و حقیر و سالوس . (ناظم الاطباء).
-
ابراهیم صیاد
لغتنامه دهخدا
ابراهیم صیاد. [ اِ م ِ ص َی ْ یا ] (اِخ ) از عرفای قرن سوم هجری وبا معروف کرخی مصاحب بوده و در بغداد مسکن داشته .
-
طرف صحبت
لغتنامه دهخدا
طرف صحبت . [ طَ رَ ف ِ ص ُ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مصاحب و رفیق که با او اختلاط کنند. (آنندراج ).
-
نپس
لغتنامه دهخدا
نپس . [ ن ِ پ ُ ] (اِخ ) کرنلیوس . مورخ رومی است که در قرن اول م . میزیست و با سیسرون معاصر و مصاحب بود.
-
ملتاق
لغتنامه دهخدا
ملتاق . [ م ُ ] (ع ص ) چسبیده و همدم و مصاحب راست و صادق . || بی نیاز. (ناظم الاطباء). و رجوع به التیاق شود.