کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصابح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصابح
لغتنامه دهخدا
مصابح . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مصباح به معنی کاسه ٔ بزرگ که صبوح کنند به آن . (آنندراج ). و رجوع به مصابح شود.
-
واژههای همآوا
-
مثابه
لغتنامه دهخدا
مثابه . [ م َ ب َ / م َ ب ِ ] (ع اِ) حد و مرتبه . (آنندراج ). اندازه . مقدار. حد. درجه . منزلت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شد انطفای حرارت بدان مثابه که موم رود در آتش و نقصان نیابد از تب و تاب . وحشی . || جایگاه . قرارگاه : به افشین که مقر عز و ...
-
مسابح
لغتنامه دهخدا
مسابح . [ م َ ب ِ ] (ع اِ) ج ِ مَسبَح . رجوع به مسبح شود.
-
جستوجو در متن
-
مصبح
لغتنامه دهخدا
مصبح . [ م ِ ب َ ] (ع اِ) کاسه ٔ بزرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاسه ٔ بزرگ که بدان صبوحی کنند. ج ، مصابح . (ناظم الاطباء).
-
مصابیح
لغتنامه دهخدا
مصابیح . [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مصباح . (ترجمان القرآن جرجانی ص 9). ج ِ مصباح که به معنی چراغ باشد. (غیاث ) (آنندراج ) : پرده ٔ سوسن که مصابیح توست جمله زبان از پی تسبیح توست .نظامی .مرابیع کرم و ینابیع حکم و مصابیح ظلم و مجادیح امم بودند. (ترجمه ٔ تاریخ...