کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مصائد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مصائد
لغتنامه دهخدا
مصائد. [ م َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ صید، به معنی شکاراندازیها، خلاف القیاس ، چنانکه محاسن ج ِ حسن است . (از غیاث ) (از آنندراج ). || ج ِ مِصْیَد. (ناظم الاطباء). آلت صید جانوران . دامها که بدان جانوران را گیرند. و رجوع به مصید شود. || ج ِ مِصْیَدة. (منتهی ا...
-
جستوجو در متن
-
مصاید
لغتنامه دهخدا
مصاید. [ م َ ی ِ ] (ع اِ) مصائد. ج ِ مصید. آلت های صیدجانوران . دام : حسن صباح مصاید مکاید بگسترد. (تاریخ جهانگشای جوینی ). و رجوع به مصائد شود.
-
مصیدة
لغتنامه دهخدا
مصیدة. [ م َ دَ ] (ع اِ) مصید. دام و آنچه بدان صید و شکار کنند. (ناظم الاطباء). آنچه به وی صید کنند. (از (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). دام (از رسن یا چوب ). ج ، مصائد. (زمخشری ): عاطوف ، عطوف ، عطاف ؛ مصیده ای که چوب کج داشته باشد. (منتهی الارب ). و...
-
قاضی سعید
لغتنامه دهخدا
قاضی سعید. [ س َ ] (اِخ ) هبة اﷲبن سناء الملک ، قاضی رشید ابوالفضل جعفربن معتمد شاعر مشهور معروف به قاضی سعید از افاضل اوائل قرن هفتم هجری است بوده است . از اشعار اوست :و ماکان ترکی حبه عن ملالةو لکن لامر یوجب القول بالترک اراد شریکاً فی الذی کان بین...