کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشکات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشکات
لغتنامه دهخدا
مشکات . [ م ِ ] (ع اِ) طاقی فراخ که درآن چراغ نهند و قندیل گذارند. (از غیاث ) (از آنندراج ). مأخوذ از مشکوة تازی و بمعنی آن . (ناظم الاطباء). مشکاة. آلتی که در آن چراغ و قندیل گذارند... رسم الخط صحیح این کلمه در عربی مشکاة و رسم الخط قرآنی مشکوة است...
-
واژههای همآوا
-
مشکاة
لغتنامه دهخدا
مشکاة. [ م ِ] (ع اِ) سوراخ ناگذاره که چراغ نهند در وی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). هر سوراخ غیرنافذ. و در سوره ٔنور: مثل نوره ... یعنی سوراخی است که در آن چراغ است و گفته اند مشکاة لوله ای است در میان قندیل و مصباح فتیله ٔ مشتعل است . (از محیطالم...
-
جستوجو در متن
-
ابوعبدا
لغتنامه دهخدا
ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) خطیب ملقب به ولی الدین . او راست : مشکات المصابیح که در 737 هَ. ق . از آن فراغت جسته و کتاب اسماء رجال المشکات .
-
زکات
لغتنامه دهخدا
زکات . [ زَ ] (ع اِ) زکوة.خلاصه ٔ چیزی . برگزیده ٔ چیزی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح فقه ) آنچه به حکم شرع درویش و مستحق را دهند و این کار بر مسلمانان فرض است و زکات برمیوه هایی که برای خوردن عمل آورده باشند و بر میوه های دیگر (نظیر: انگور و خرم...
-
مصباح
لغتنامه دهخدا
مصباح . [ م ِ ] (ع اِ) چراغ . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ص 89) (مهذب الاسماء) (از آنندراج ) (غیاث ). سراج . لنتر. چراغ افروخته . ج ، مصابیح . (دستور اللغة) : چو روز بود مرا آفتاب من بودی چو شب درآمد دایم تو بودیَم مصبا...
-
بره
لغتنامه دهخدا
بره . [ ب َ رَ / رِ / ب َرْ رَ / رِ ] (اِ) بچه ٔ گوسفند که آنرا به عربی حمل خوانند. (برهان ). بچه ٔ گوسپند و آهو. (آنندراج ). در تداول گناباد خراسان گوسپند خردسال میشینه که هنوز به یک سال عمر نرسیده خواه نر خواه ماده . بچه ٔ میش که ازبرای قربانی فصح ...