کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشقة
لغتنامه دهخدا
مشقة. [ م َ ش َق ْ ق َ ] (ع اِمص ، اِ) سختی . ج ، مَشَقّات . (مهذب الاسماء). دشخواری بر کسی نهادن . (المصادر زوزنی ). سختی و دشواری و دشوار آمدن کار بر کسی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سختی و دشواری . ج ، مشاق . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). ر...
-
مشقة
لغتنامه دهخدا
مشقة. [ م َ ق َ ] (ع اِ) (از «م ش ق ») دفعه . (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || نشان رسن در پای ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || دوری و گشادگی میان قوائم ستور سم شکافته . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از مح...
-
مشقة
لغتنامه دهخدا
مشقة.[ م ِ ق َ ] (ع اِ) (از «م ش ق ») آنچه از موی و کتان و جز آن از شانه کردن افتد. (ناظم الاطباء). آنچه افتد بشانه از موی و کتان و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || جامه ٔ کهنه و یا پاره ای از پنبه .ج ، مِشَق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم...
-
مشقة
لغتنامه دهخدا
مشقة.[ م ُ ق َ ] (ع اِمص ) سوزشی که از سائیده شدن جامه ٔ نو در بدن عارض گردد. (ناظم الاطباء). سوختگی که بجامه ٔ نو رسد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). || بهم سائیدگی شکم رانها. (ناظم الاطباء). بهم سایی شکم هر دو ران . (م...
-
واژههای همآوا
-
مشغة
لغتنامه دهخدا
مشغة. [ م َ غ َ ] (ع اِ) پاره ای از جامه یا چادر کهنه . || گل که گرد کرده در آن خار نشانندو بعد خشک شدن بر آن کتان را شانه کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مشقت
لغتنامه دهخدا
مشقت . [ م َ ش َق ْ ق َ ] (ع اِمص ، اِ) سختی . دشواری . تعب . رنج . ج ، مشقات . (یادداشت دهخدا). زحمت و مرارت و محنت و کفا و رنج و آزار و جهد و کوشش و درد و اندوه و آسیب و نکبت ومصیبت و سختی و بدبختی . (ناظم الاطباء) : تنت گور است و پا الحد دلت تابوت...
-
جستوجو در متن
-
مشق
لغتنامه دهخدا
مشق . [ م ِ ش َ ] (ع اِ) ج ِ مِشْقة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
-
مشاق
لغتنامه دهخدا
مشاق .[ م َ شاق ق ] (ع اِ) سختیها. ج ِ مشقة. (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) : جوان را عذار ارغوانی در تحمل مشاق فراق زعفرانی شد. (سندبادنامه ص 188).
-
اغتماض
لغتنامه دهخدا
اغتماض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) غنودن . یقال : مااغتمضت عینای ؛ ای ما نامتا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). غنودن . (آنندراج ). بخواب رفتن چشم : ما اغتمضت عینای ؛ ای ما نامتا. (از اقرب الموارد). مژه برهم زدن : ما اغتمضت عینای ؛ مژه برهم نزدم . (یادداشت ب...
-
توجد
لغتنامه دهخدا
توجد. [ ت َ وَج ْ ج ُ ] (ع مص ) شکایت نمودن بی خوابی و جز آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکایت کردن از امری ، یقال : لایتوجد سهر لیله ؛ ای لایشکو ما مسه من مشقة. (از اقرب الموارد). || اندوهگین شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب...
-
دشوار آمدن
لغتنامه دهخدا
دشوار آمدن . [ دُش ْ م َ دَ ] (مص مرکب ) گران آمدن . ناگوار آمدن . خوش نیامدن . شق . مشقة. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) : برادر ما را برکشید وبراستای وی نیکوئیها فرمود... تا ما را دشوار آید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 214). دارم نصیحتی چند اما اندیشم که دش...
-
دشواری
لغتنامه دهخدا
دشواری . [ دُش ْ ] (حامص مرکب ) اشکال . سختی . زحمت . عسرت . (ناظم الاطباء). تعسر. تکاید. حرج . (منتهی الارب ). شق . (دهار). صعتر. صعداء. صعدد. صعوبة. عسر. عسرة. عسری . (منتهی الارب ). عنت . (دهار). عندأوة. غائلة. غمرة. غول . (منتهی الارب ). کراهة. ...
-
مشق
لغتنامه دهخدا
مشق . [ م َ ] (ع مص ) دراز و باریک اندام گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). باریک و دراز اندام گردیدن دخترک . (ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط). || بشتاب نیزه زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || به شتاب زدن و خستن . (من...