کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشجر
لغتنامه دهخدا
مشجر. [ م َ ج َ / م ِ ج َ ] (ع اِ) کجاوه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کجاوه و چوب هوده و مرکبی کوچکتر از هوده که پوشش ندارد. ج ، مَشاجر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مشجر
لغتنامه دهخدا
مشجر. [ م َ ج َ] (ع اِ) روئیدنگاه درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط).
-
مشجر
لغتنامه دهخدا
مشجر. [ م ِ ج َ ] (ع اِ) سه پایه که بر آن متاع و رخت اندازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سه پایه ای که بر آن رخت و متاع اندازند. (ناظم الاطباء). مِشجَب . ج ، مَشاجر. (محیط المحیط) (اقرب الموارد). و رجوع به مشجب شود. || سه پایه ٔ گازر. (منتهی الارب ) ...
-
مشجر
لغتنامه دهخدا
مشجر. [ م ُ ج ِ ] (ع اِ) واد مشجر؛ رودبار بسیاردرخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مشجر
لغتنامه دهخدا
مشجر. [ م ُ ش َج ْ ج َ ] (ع ص ، اِ) جامه ٔ منقش به شاخ و برگ و جز آن و آنچه بر صفت شجر باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جامه که نقوش صورتهای درختان داشته باشد. (غیاث ). هر آنچه دارای شکلهایی باشد مانا به درخت و آنچه بر صفت درخت باشد. (ناظم الاطباء) (...
-
جستوجو در متن
-
مشاجر
لغتنامه دهخدا
مشاجر. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مَشجَر و مِشجَر. (ناظم الاطباء). رجوع به مَشجَر و مِشجَر شود.
-
ابراهیم قویری
لغتنامه دهخدا
ابراهیم قویری . [ اِ م ِ ق ُ وَ ] (اِخ ) یکی از مترجمین و نَقَله ٔ کتب از زبانهای دیگربه عربی ، مکنی به ابواسحاق . او از کسانی است که علم منطق را در اسلام ترویج و تدریس کرده و ابوبشر متی بن یونس شاگرد او بوده . کتاب تفسیر قاطیغوریاس مشجر (جواهر و اعر...
-
ناهد
لغتنامه دهخدا
ناهد. [ هَِ ] (اِخ ) مخفف ناهید، ستاره ٔ زهره .(برهان قاطع). ستاره ٔ زهره . (جهانگیری ) (ناظم الاطباء). ناهده . ناهید. (جهانگیری ). رجوع به ناهید شود. || (اِ) باغ آباد و مشجر. (ناظم الاطباء).
-
مشاجر
لغتنامه دهخدا
مشاجر. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ مِشجَر، موضع مشاجرة. یا مصدر میمی است در این عبارت از حریری در مقامه ٔ صعدیه : أشهد مشاجر الخصوم و أسفر بین المعصوم منهم و الموصوم . (از محیط المحیط).
-
مکروم
لغتنامه دهخدا
مکروم . [ م َ ] (ص ) در امثال «زمین مشجر و مکروم » کلمه ٔ مجعولی است که از «کرم » به معنی تاک ساخته شده است . (نشریه ٔ دانشکده ٔ ادبیات تبریز شماره ٔ 2 و 3 ص 100). زمینی که در آن مو کاشته باشند.
-
باب قمرون
لغتنامه دهخدا
باب قمرون . [ ب ُ ق َ ] (اِخ ) یکی از دروازه های طلیطله است که جاده ٔ مشجر باب بیزغره ٔ انتیکه بدان منتهی میشود، و در آنجا بقایای کاخ خاندان برکاش است . (الحلل السندسیه ج 1 ص 437).
-
روییدنگاه
لغتنامه دهخدا
روییدنگاه . [ دَ ] (اِ مرکب ) محل انبات و روییدگی و فزونی . (ناظم الاطباء). منبت . رستنگاه : مَورِم ؛ روییدنگاه دندان . مَشجَر؛ روییدنگاه درخت . (یادداشت مؤلف ). قصیص ، قصقص ؛ روییدنگاه موی سینه . (منتهی الارب ). قصباء؛ روییدنگاه نی و کلک . (منتهی ا...
-
ناهید
لغتنامه دهخدا
ناهید. (ص ) کنایه از دختر رسیده باشد. (برهان قاطع). ناهیده . (آنندراج ). دختر نارپستان . (ناظم الاطباء). به این معنی صحیح «ناهده » است ، ولی در بعض اعلام امکنه (مانند پل دختر) لفظ «دختر» آمده که محققان آن را به معنی ناهید (فرشته ، ایزد) گرفته اند. (ح...
-
مشاجر
لغتنامه دهخدا
مشاجر. [م َ ج ِ ] (ع اِ) در شاهد زیر، ج ِ مَشجَر به معنی روئیدنگاه درخت آمده است ، ولی این جمع برای این کلمه در کتب لغت دیده نشده است : و گلستان و بستان به هم شاید [ قافیه کردن ] چه هرچند اصل آن بوستان بوده است چون از آن حذفی کرده اند و آن را اسم علم...