کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشج
لغتنامه دهخدا
مشج . [ م َ ] (ع مص ) آمیختن . (ترجمان القرآن ) (المصادرزوزنی چ تقی بینش ص 126) (دهار). درآمیختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
مشج
لغتنامه دهخدا
مشج . [ م َ ش َ ] (ع ص ) آمیخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) . درآمیخته . ج ، امشاج . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مشیج شود.
-
جستوجو در متن
-
امشاج
لغتنامه دهخدا
امشاج . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ مَشج و مِشج و مَشَج و مَشیج .(از اقرب الموارد). نطفة امشاج ؛ آب مرد آمیخته با آب زن و خون آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آب مرد و آب زن که بهم آمیخته باشند. (آنندراج ). آب مرد بخون زن آمیخته . (ترجمان علامه ترتیب عادل )...
-
زبان گنجشکی
لغتنامه دهخدا
زبان گنجشکی . [ زَ ن ِ گ ُ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان ساختگی است مانند زبان زرگری و زبان مرغی و در برخی از شهرهای ایران هنگامی که میخواهند درباره ٔ مطلبی محرمانه گفتگو کنند بدان زبان تکلم میکنند. زبان گنجشکی به اندازه ٔ زبان زرگری شیوع ندارد ...
-
درآمیختن
لغتنامه دهخدا
درآمیختن . [ دَ ت َ ](مص مرکب ) آمیختن . مخلوط شدن . ممزوج شدن . (یادداشت مرحوم دهخدا). التیاث . (از منتهی الارب ) : وزین شیوه سخنهایی برانگیخت که از جان پروری با جان درآمیخت . نظامی .اعتکار و تعاکر؛ با هم درآمیختن قوم در حرب . تداغش و دَغوَشَة؛ درآم...
-
آمیختن
لغتنامه دهخدا
آمیختن . [ ت َ ] (مص ) درهم کردن . مزج . خلط. خُلط. (دهار). مخلوط کردن . تخلیط. سوط. مذق . تألیف . ممزوج کردن . تقشیب . شوب . آمودن . ترکیب . مرکب کردن . (زوزنی ). تهویش . تشریج . بَکْل . (تاج المصادر بیهقی ). مشج . اِشراب . حیس . مخلوط شدن . درهم ش...