کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشتمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشتمل
لغتنامه دهخدا
مشتمل . [ م ُ ت َ م َ ] (ع ص ) محتوی . فراگرفته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مشتمل
لغتنامه دهخدا
مشتمل . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص )آن که در بر می گیرد و احاطه می کند و می گنجاند. دربرگیرنده . احاطه کننده . (ناظم الاطباء). گرداگرد فراگیرنده و بر بالای چیزی محیطشونده . (غیاث ) (آنندراج ). در بردارنده . حاوی . شامل : ... فرمان دهد تا بابی در این کتاب ب...
-
جستوجو در متن
-
حاوی بودن
لغتنامه دهخدا
حاوی بودن . [ دَ ](مص مرکب ) مشتمل بودن . گنجیده بودن . در بر داشتن .
-
گودرزی
لغتنامه دهخدا
گودرزی . [ دَ ] (اِخ ) (چال ...) نام منطقه ای است در جنوب غربی بروجرد مشتمل بر چند دهکده .
-
مضطم
لغتنامه دهخدا
مضطم . [ م ُ طَم م ] (ع ص ) به سوی خود کشنده و فراهم آرنده چیزی را و درگرفته و مشتمل . (آنندراج ) (از منتهی الارب )(از اقرب الموارد). به سوی خود کشیده شده و فراهم آورده و مشتمل شونده و درگیرنده ٔ چیزی . (ناظم الاطباء).
-
نمل
لغتنامه دهخدا
نمل . [ ن َ ] (اِخ ) (الَ ...) سوره ٔ بیست وهفتم است از قرآن و آن مکیه و مشتمل بر نودوسه آیت است ، پس از سورةالشعراء و پیش از سورةالقصص .
-
والعادیات
لغتنامه دهخدا
والعادیات . [ وَل ْ ] (اِخ ) یکصدمین سوره است از قرآن مجید و آن مکیه و مشتمل بر یازده آیت است و بدین آیت آغاز شود: والعادیات ضبحا.
-
جندروز
لغتنامه دهخدا
جندروز. [ ] (اِخ ) شهری است از بلاد سند مشتمل بر روستاها. (نخبةالدهر دمشقی ص 175). و رجوع به جندروذ شود.
-
چارلنگ
لغتنامه دهخدا
چارلنگ . [ ل َ ] (اِخ ) چهارلنگ . نام قبیله ای از ایل بختیاری . طائفه ای از ایل بختیاری مشتمل بر پنج طائفه بزرگ . و رجوع به چهارلنگ شود.
-
رودبار
لغتنامه دهخدا
رودبار. (اِخ ) ابوموسی اصفهانی گوید: ناحیه ای است از طسوج اصفهان و آن مشتمل بر دیههای بسیار است و جماعتی از اهل علم در آنجا سکنی دارند. (از معجم البلدان ).
-
ضمضام
لغتنامه دهخدا
ضمضام . [ ض َ ] (ع ص ) آنکه فراهم آورد و احاطه کند هر چیز را. (منتهی الارب ).چیزی که بر چیز دیگر مشتمل باشد. (منتخب اللغات ).
-
قره لر
لغتنامه دهخدا
قره لر. [ ق َ رَ ل َ ] (اِخ ) یکی از ناحیه های ارومیه است مشتمل بر هفده ده . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 177).
-
لابیرنت
لغتنامه دهخدا
لابیرنت . [ رَ ] (فرانسوی ، اِ) از یونانی لابورینتس . بنائی مشتمل بر قطعات متعددّه که پیدا کردن مدخل و مخرج آنها بسیار صعب باشد.
-
مشکانات
لغتنامه دهخدا
مشکانات . [ م ُ ] (اِخ ) ناحیه ای است از ولایت شبانکاره ٔ فارس مشتمل بر قراء متعدد (انجمن آرای ناصری ).