کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشترک المنافع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
حد مشترک
لغتنامه دهخدا
حد مشترک . [ ح َدْ دِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جزئی که میان دومقدار بوده پایان یکی و آغاز دیگری بشمار آید، و باید مخالف هر دو مقدار باشد. (تعریفات جرجانی ص 56).
-
قدر مشترک
لغتنامه دهخدا
قدر مشترک . [ ق َ رِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از مفهوم کلی که در افراد خود مشترک باشد مانند وجود که ماهیتش مقداری است مشترک در افراد موجودات مثل حیوان و انسان و غیره . (آنندراج ). آنچه افراد یا انواع مختلف یا متفق الحقیقه در آن ...
-
فصل مشترک
لغتنامه دهخدا
فصل مشترک . [ ف َ ل ِ م ُ ت َ رَ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح ریاضی ) حد مشترک را در اصطلاح اهل ریاضی فصل مشترک گویند. (کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به حد مشترک ، فصل و ترکیب های آن شود.
-
اجیر مشترک
لغتنامه دهخدا
اجیر مشترک . [ اَ رِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کسی است که برای بیشتر از یک تن کار کند مثل رنگرز. (تعریفات ). و رجوع به اجیر شود.
-
اعداد مشترک
لغتنامه دهخدا
اعداد مشترک . [ اَ دِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عددهای مشترک . عددهایی است که بدون کسر بر عددی تقسیم شوند. بیرونی آرد: مشترک آن باشد که عددی ایشان را بشمرد چون 15، 25، 30 که پنج ایشان را بشمرد. پس همبازی ایشان بدان جزو است که همنام پنج است...
-
اسم مشترک
لغتنامه دهخدا
اسم مشترک . [ اِ م ِ م ُ ت َ رَ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اسماء مشترکه شود.
-
امر مشترک
لغتنامه دهخدا
امر مشترک . [ اَ رِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح منطق حد اوسط را در تمثیل امر مشترک نیز خوانند. (از اساس الاقتباس ص 333).
-
حس مشترک
لغتنامه دهخدا
حس مشترک . [ ح ِس ْ س ِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قوه ای است که جمیع صور محسوسه ٔ مرتسمه و منقوشه در حواس خمسه ٔ ظاهره را می پذیرد. یعنی آنچه که حس لامسه و شامه وسامعه و باصره و ذائقه در آن حس منقش میشود. پس آن بمنزله ٔ حوضی است و حواس خمس...
-
جستوجو در متن
-
تاسمانی
لغتنامه دهخدا
تاسمانی . (اِخ ) یا سرزمین «وان دیمن ». جزیره ٔ نسبةً بزرگی است در جنوب استرالیا و بوسیله ٔ آب کم عمقی از استرالیا جدا میشود. یکی از دول مشترک المنافع انگلستان است و 216000 تن سکنه دارد و دارای معادن نفت ، طلا و مس است . رجوع به تاسمان و قاموس الاعلا...
-
ترینیته
لغتنامه دهخدا
ترینیته . [ ت ْ ت ِ ] (اِخ ) یکی از جزایر آنتیل است که 4822 کیلومتر مربع وسعت و 792000 تن سکنه دارد. مرکز آن «پورت آف سپن » است . در این جزیره زراعت نیشکر و کاکائو و مرکبات رواج کامل دارد معدن نفت و قیر آن قابل توجه است . این جزیره با جزیره ٔ توباگو ...
-
سنگاپور
لغتنامه دهخدا
سنگاپور. [ س َ ](اِخ ) شبه جزیره ای در انتهای شبه جزیره ٔ مالاکا در جنوب آسیا که 534 کیلومتر مربع مساحت و 1120800 تن جمعیت دارد. در سال 1819 م . انگلیسیها آنرا متصرف شدند و تا سال 1946 در دست داشتند. از آن پس جزو کشورهای مشترک المنافع قرار گرفت . مرک...
-
افریقای جنوبی غربی
لغتنامه دهخدا
افریقای جنوبی غربی . [ اِ / اَ ی ِ ج َ / ج ُ غ َ ] (اِخ ) کشورمتحد است که از اتحاد چهار کشور کاپ ، ناتال اورانژ و ترانسوال افریقا تشکیل شده و مساحت آن 1323000 کیلومتر مربع است و بیش از دوازده میلیون تن جمعیت داردو جزو کشورهای مشترک المنافع بریتانیا م...
-
سیلان
لغتنامه دهخدا
سیلان . [ س َ ] (اِخ ) نام ولایتی است که دارچینی خوب از آنجا آورند. (برهان ). جزیره ای است که از کوهش یاقوت بهتر حاصل میشود و آن بطرف جنوب هند است . (غیاث اللغات ). سراندیب . جزیره ای است در جنوب هندوستان که بواسطه ٔ تنگه ٔ «پالک » از هندوستان جدا می...
-
مالزیا
لغتنامه دهخدا
مالزیا. [ ل ِ ] (اِخ ) فدراسیونی که در سال 1963 دولت واحدی تشکیل داده و از دولتهای مشترک المنافع به شمار آمد. این فدراسیون از بهم پیوستن فدراسیون مالزی و سرزمینهای «سباه » (برنئوی شمالی قدیم ) و ساراواک (سنگاپور، در آغاز عضو فدراسیون بود و در سال 196...