کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مشاهره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مشاهره
لغتنامه دهخدا
مشاهره . [ م ُ هََ / هَِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) در ماهه و ماهیانه و ماهانه و مواجب و انعامی که ماه به ماه به کسی میدهند. (ناظم الاطباء). اجرت ماهیانه . شهریه . ماهانه . ماهیانه . ماه واره . مقابل میاومه و مسانهة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ودر آن ر...
-
واژههای مشابه
-
مشاهرة
لغتنامه دهخدا
مشاهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) ماهیانه کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). یک ماه اجیر کردن .(از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). || ماه به ماه چیزی دادن و ماهیانه . (غیاث ) (آنندراج ). چیزی به ماه فادادن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). چیزی به ماه...
-
جستوجو در متن
-
شهار
لغتنامه دهخدا
شهار. [ ش ِ ] (ع مص ) بمعنی مشاهرة. (منتهی الارب ). ماهیانه کردن کسی را. (آنندراج ). و رجوع به مشاهرة شود.
-
مشاهرات
لغتنامه دهخدا
مشاهرات . [ م ُ هََ ] (ع اِ) ج ِ مشاهرة : مشاهرات و میاومات ایشان رایج می رسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 423). و رجوع به مشاهرة شود.
-
قیاظ
لغتنامه دهخدا
قیاظ. (ع مص ) تابستانه دادن کسی را مانند مشاهره از شهر. (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || (اِ) آنچه در پاییز و اول زمستان کاشته شود. (از اقرب الموارد).
-
ماه مزد کردن
لغتنامه دهخدا
ماه مزد کردن . [ م ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مشاهره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مهواره
لغتنامه دهخدا
مهواره . [ م َهَْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) سرماهی . مشاهره . (دستورالاخوان ).ماهواره . ماهیانه . ماهانه . ماهیانه و مقرری ماه در ماه که به نوکران دهند. (از برهان ) (از جهانگیری ).
-
میاومه
لغتنامه دهخدا
میاومه . [ م ُ وَ م َ / وِ م ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) روزمزدی . روزانه . یومیه . مقابل مشاهره و مسانهه . معامله ٔ روزی . ج ، میاومات . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به میاومات شود.
-
ماهگانه
لغتنامه دهخدا
ماهگانه . [ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) به معنی ماهانه است . ماهگانی . (آنندراج ). ماهگانی . ماهیانه و شهریه و مشاهره و ماهیانه ٔ سپاه . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماهانه شود.
-
غنوز
لغتنامه دهخدا
غنوز. [ غ ُ ] (ص ) بی درد و غافل و سست . (ناظم الاطباء). بیکار و بیشغل و آواره . (فرهنگ شعوری ج 2 ورق 189 الف ). || (اِ) مشاهره و ماهیانه . (از ناظم الاطباء) (اشتینگاس ).
-
رباع
لغتنامه دهخدا
رباع . [ رِ ] (ع مص ) مرابعة. (ناظم الاطباء). بهارمزد کردن مثل مشاهره و مصایفه یعنی تابستان مزد کردن . (منتهی الارب ): استأجره رباعاً؛ ای مجعولاً له الربع کالمشاهرة. (از اقرب الموارد). و رجوع به مرابعة شود.
-
شهریه
لغتنامه دهخدا
شهریه . [ ش َ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِ) بمعنی ماه . یعنی مشاهره . سرماهی . ماهانه . ماهیانه . مقرری که هر ماه یک بار پرداخته شود. (یادداشت مؤلف ).- شهریه ٔ مدارس ؛ پولی که شاگردان ماهانه بمدرسه می پردازند.
-
مقایظة
لغتنامه دهخدا
مقایظة. [ م ُ ی َ ظَ ] (ع مص ) تابستانه دادن کسی را مانند مشاهرة از شهر. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). قایظه مقایظة و قیاظاً و قیوظاً؛ او را برای تابستان مزدور گرفت . (از اقرب الموارد).